
این داستان آجی النام هست که خودش گفت ادامه بدم داستانشو
خب اول بگم از اونجایی شروع کردم که مرینت آدرین رو شکست داد. بریم شروع کنیم
مرینت: زنگ تفریح همش به آدرین و شکست دادنش فکر می کردم یعنی قیافه ی آدرین یجوری بود انگار می خواست گریه کنه 😂😂😂 حق هم داشت چون پسر بهترین فرفره گردون از من شکست خورد خیلی حس خوبی دارم انگار دارم توی استخر خوشیختی شنا می کنم یا بال در آوردم و حتی می خوام برقصم خیلی حالم خوبه 😎🤘
آلیا: نه بابا یک بار شکست دادی حالا شدی پادشاه؟ اما بهت بگم که اگه بخوای بهترین باشی باید گابریل آگرست رو شکست بدی که این کار هم به سادگی آبخوردن نیست 😮مرینت: اما من پسرشو با پایان انفجاری شکست دادم خودتم خوب دیدی اما راست می گی من نباید بلند فکر کنم 😅 الیا: ببخشید اما بلند تر از بلند گفتی راستی چطوره توی مسابقات شرکت کنی؟ اون وقت حداقل توی فرانسه بازیکن خوبی می شی 😎😎🤘🤘
مرینت: راس می گی بدو آلیا الان باید بریم بیا دیگه اما آلیا گفت ببخشید ولی زنگ بعدی ریاضیه ها. مرینت: ای بابا اومدم یه لحظه شاد باشم که این ریاضی خرابش کرد 😫😫😫😫آلیا: نه بابا تازه امتحان هم داریم اونم ریاضی (نویسنده: مرینت دیگر کاملاً نابود شد 😐
بعد از مدرسه......
(برای ثبت نام دیر نکنید) مرینت: آلیا بدو شنیدی که چی گفت؟ (بعد از ثبت نام) آلیا: مرینت بدو الان نوبتت می شه مرینت: اومدم.
رفتم روی صحنه اما استرس داشتم آخه همه داشتن منو می دیدن و تشویق می کردن که از اون طرف صحنه آدرین اومد. مرینت: به به آقای آگرست اینجا چیکار می کنی؟ آدرین: اومدم گل بچینم 🙄😒

مرینت: گل برای من؟ ممنون😂 آدرین: منظورم این بود که اومدم مسابقه بدم و.. مرینت: و من شکستت بدم آره؟ 😂😂 آدرین: نه خیرم بیا مسابقه رو شروع کنیم داور: خروج از رینگ و... مرینت: پایان معمولی یک امتیاز و پایان انفجاری دو امتیاز همرو می دونم لازم نیست هر دفعه بگی. داور: آممممم خب پس. آماده؟ به جای خود. همه: سه دو یک رهاش کن نویسنده: اما دست مرینت از استرس لرزید و..... خب می دونم جای بدی کات کردم اما منتظر پارت بعد بمونید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام آجی خوب بود ولی اما جکسون خیلی قوی است توی ذهنم اما جکسون خودم هستم بزار قدرت های اما جکسون را بهت بگم اولیش خیلی آسون ( اما یکی از دست هایش را به بالا میآورد و می گوید شمشیر قدرت مند و موهایش که دم اسبی بسته شده بود باز می شود و آبی آسمونی می شود و بعدش دستش را به سمت راست میآورد و شمشیر را با سرعت به سمت چپ می برد مثل بریدن ) بقیه ی قدرت هایش را بعداً میگم چون فعلاً به اونجا نرسیدی آجی