
سلام سلام امدم با پارت 3 نظر بدین چون اشتیاق می دیم بهم و بریم سراغ ئاستان وای حتا خودمم هیجان دارم
از زبان ادری پدر تو...........بخاطر اکومایی کردن مردم بازداشتی و هم بخاطر نامید کردن پسرت که دیدم لیدی باگ گف:کت نوار دنبالم بیا کت:چشم بانوی من(با ناراحتی گفت)باشه رفتنو رسیدن به یک کوچه و لیدی گفت :تیکی خال ها خاموش اونمقع بهترین لحظی عمرم بود و گفتم پلگ پنجها داخل از زبان مری گفتم :اد............ادری........ادرین گفت:اره بانوی من اره من کت نوار و بعد منو گرفت و ..................می دونین دیگه

فردا صب از زبان ادرین رفتم سر کلاس و رفتم پیش بانوم گفتم:اجازه می دی(روی نیمکت پیش مرینت بشینه)مری:سلام پیشی اره معلومه می شه و یکم حرف زدیم که خانم بوسته امد کفت:بچها امروز یک شاگرد جدید داریم انیل(پسره عکس همین پارت) مرینت:تو دلش:وای پسره چقدر جذابه که موهای نارنجی با چشمای قهوه ای از زبان ادری:پسررو داره به مرینت نگاه می کنه یکم اصبانیم
وقتی خانم بوسیه درس می داد انیل همش به مرینت نگاه می کرد کلاس تمام شد و همه بچها رفتن بجز منو مرینتو آنیل مرینت:ادرین تو برو منم میام ادرین:باشه از زبان ادری :حس بدی به این موضوع دارم ولی گفتم باشه رفتم تا پله ها منتظر مرینت بودم که یهو صدای جیغ شنیدم سریع رفتم به مرینت رسیدم با صحنه ی خیلی بدی رسیدم آنیل دستاشو گذاشته بود اینور و اونور مرینت که فرار نکنه یهو آنیل صورتشو برد نزدیک صورته مرینت که
از زبان آنیل:داشتم صورتمو می بوردم جلوی صورت مرینت که یهو از پشت یکی منو گرفت پرت کرد اونور اون ادرین بود و گفت:حق نداری به بانوم دست بزنی آنیل:برو بچه جون مرینت برای منه ادرین:جرعت داری یک قدم بیای جلو با صحنه ی بدی مواجه می شی انیل:یک قدم امدم جلو که ییییییییییییههههههههههههههوووووووووووووو
صفحه بعدی
آنیل:یکی منو از پشت گرفت و پرت کرد اونور ادرین بود گفت جرعت داری یکقدم بیا جلو یک قدو رفتم جلو گفت پلگ پنجها بیرون یعنی اگه اون کت نوار بود پس مرینتم لیدی باگه ازین بهتر دیگه چی تازه لیدی باگ نگهبانم شده بود منم گفتم هه کت نوار باشه گراگ نیش ها فعال و تبدیل شدم به ابرخفاش از زبان ادرین مگه می شه اون معجزه گر داشت معجزه گر خفاش اون بال داشت با نیش داشتم باهاش می جنگیدم مرینت گفت بسه تیکی افزایش قدرت تیکی اتیش خال ها روشن و تبدیل شد به لیدی اتش و گفت کت نوار بیا با هم رفتیم بالای سقف در حال دویدن بودیم که آنیل امد با بالهاش لیدی باگو گرفت و برد توی اسمون منم گفتم پلگ افزایش گدرت با بالام رفتم اما تو پرواز خیلی ماهر بود و لیدی باگو برد پایان لایک و نظر یادتون نره بهم قوت قلب می دین که با اشتیاق این داستانو ادامه بدم تا 2 فصل میره حالا من زیاد وقت نمی کنم و خودم تنها می نویسم از دیشب داشتم اینو می نوشتم دیشب چند بار زدم این صفحرو بنویسم که می گفت صفحه منقضی شد اخرشم کلا از گوگل رفتم دوباره وارد تستچی شدم دیدم هنوز تو 5 زدم اینور خداروشگر امد چالش 2 حرف اخر اسمتو با2 حرف اول ماه تولدتو ترکیب کن بگو چی می شه خودم شدم یافر اسم پرنیا ماه فروردین
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ج چ:رادین+اردیبهشت=ینار
موفق باشییییی
عالی بود اجی می شی
سلام
سلام
بخدا خیلی داستانای خوبه
🤣🤣🤣🤣ممنون
بچها این پارته 4 هست