سلام سلام امدم با پارت 3 نظر بدین چون اشتیاق می دیم بهم و بریم سراغ ئاستان وای حتا خودمم هیجان دارم
از زبان ادری
پدر تو...........بخاطر اکومایی کردن مردم بازداشتی
و هم بخاطر نامید کردن پسرت
که دیدم لیدی باگ گف:کت نوار دنبالم بیا
کت:چشم بانوی من(با ناراحتی گفت)باشه
رفتنو رسیدن به یک کوچه و لیدی گفت :تیکی خال ها خاموش
اونمقع بهترین لحظی عمرم بود و گفتم پلگ پنجها داخل
از زبان مری
گفتم :اد............ادری........ادرین گفت:اره بانوی من اره من کت نوار
و بعد منو گرفت و ..................می دونین دیگه
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
ج چ:رادین+اردیبهشت=ینار
موفق باشییییی
عالی بود اجی می شی
سلام
سلام
بخدا خیلی داستانای خوبه
🤣🤣🤣🤣ممنون
بچها این پارته 4 هست