امیدوارم خوشتون بیاد و شرمنده چند وقتی نبودم و نتونستم داستان بنویسم ولی جبران میکنم اسم این (قسمت عشق قوی ترین قدرت است بخش 1)
ادرین بعد از اینکه مرینت بوس اش کرد تصمیم گرفت یک مهمونی راه بندازه و همه رو دعوت کنه
از نینو و کیم و مکس کمک گرفت تا یک مهمونی راه بندازه به پدرش گفت که می خواهد مهمونی بگیره و پدرش با اصبانیت گفت نه
ولی وقتی قیافه ناراحت و غمگین ادرین رو دید گفت باشه ولی نه اینجا با شهردار هماهنگ میکنم تا بتونید از هتل بزرگ شهر استفاده کنید ادرین خوشحال شد و به نینو گفت تا تمام بچه های مدرسه رو به مهمونی دعوت کنه نینو هم گفت کلی دعوت نامه درست میکنه و بین تمام بچه های مدرسه پخش میکنه
ادرین هم گفت باشه
نینو به الیا پیام داد و همه چیز رو توضیح داد
الیا هم قبول کرد تا تو درست کردن دعوت نامه ها به نینو کمک کنه
(بچه ها تا فردا هیچ اتفاق خاصی نمیوفتخ پس میریم به فردا صبح)
نینو به ادرین میگه خب ادرین تو مهمونی به مرینت درخواست بده و همه چیز تموم کن ادرین هم گفت باشه بهش فکر میکنم فعلا بیا بریم سر کلاس
......
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
12 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)