12 اسلاید صحیح/غلط توسط: min soooo انتشار: 3 سال پیش 914 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
ببینیم میتونیم تمومش کنیم یا نه . ناظر جون منتشر کن
بزن بریم
چشمام رو آروم باز کردم . آی خدا . مچ دستام درد میکنههههه . مچ باهام درد میکنه . آخه چرا اینجوری بستن . داشتم تکون میخوردم تا بتونم خودم رو تو اون تاریکی باز کنم . که یهویی یک چراغ بالا سرم روشن شد . چشمام در اومد . تا عادت کنم طول کشید تو یک اتاق بودم . معلوم بود زیر زمین یک نفر رو تو اتاق دیدم . میدونستم پدر خوندمه اما نقش بازی کردم و گفتم = شم..شما کی هستید؟؟ چرا منو دزدیدید ؟؟ از من چی..چی میخواین؟؟ مرده= اوه مین سو نقش بازی کردن بسته . میدونم میدونستی که من دنبالتم . مین سو = عی بابا . فک کنم لو رفتم . بیا دستامو باز کن درد گرفت . مرده= نه دیگه . الان که معروف شدی باید به بابات کمک کنی نه؟؟؟ مین سو= حالا شدی بابا؟؟ من یک دونه پدر دارم اونم اسمش پی دی نیمه . و البته ۷ تا هم داداش دارم . اون موقع که از سرما و گشنگی غش کردم این بابای معتاد کجا بود؟؟
مین سو = از اولم اح مق بودی( برای پدر خونده اش اسم پیدا نکردم پس میگم مرده . مرده میاد سمتت) یک اح مق عل اف . تو مامان رو کش تی ( منظورش مادر خوندشه که بر اثر سرطان مرد) تو دقش دادی . ( مرده بهت سیلی میزنه ) دیدی؟؟ هنوزم احمقی . ( تو اینجا میخوای کاری کنی که مرده از اتاق بره بیرون تا بتونی فرار کنی) مرده= فک کنم دیوونه شدی ( و میره بیرون )
رفت بیرون . شروع کردم به باز کردن گره ها . وا شد . آی دستمممممممم. زخم شده . پاهام رو باز کردم یک تیکه چوب از گوشه اتاق برداشتم و رفتم پشت در قایم شدم . یک نگهبان اومد تو و یکدونه محکم زدم تو سرش.رفتم بیرون . یک عالمه پله بود . بالا رفتم و رسیدم تو خونه . چرا انقدر نگهبان هست؟؟ پاهام درد میکنه نمیتونم را برم . این چه وضعشه آخهههههه
خب برنامه اینه = یک سنگ کوچولو از رو زمین برمیدارم و پرت میکنم اون طرف تا حواسشون پرت شه بعد خودم از در خروجی میرم بیرون حله . سنگ و برداشتم و پرت کردم. همه رفتن اونجا . تا خواستم حرکت کنم سمت در خروجی صدای گوشیم بلند شد . آخه چرا الان زنگ زدی؟؟ کیه؟؟؟؟ دیر بود لو رفتم . چند تا از اون گنده هاشون اومدن منو گرفتن و بردن سمت یک اتاق وقتی وارد شدم پدرخونده ام رو دیدم که رو صندلی نشسته بود . یکی از اون محافظ ها = قربان سعی داشت فرار کنه که گوشیش زنگ زد . مرده = گوشیش؟؟( اومد سمتت و گوشی رو گرفت و دید لوکیشنت روشنه و سریع خاموشش کرد . مرده = تو چیکار کردی ؟؟ مین سو = دیگه دیره . الان هفت تا داداشام با پلیس میریزن رو سرتون 😎😎
مرده= محافط ها رو جمع کنید این دختره هم ببرین سمت ماشین منم الان میام . باید فرار کنیم . منو بردن سمت ماشین
دو تا محافط برای من کمه . وقتی رسیدیم سمت ماشین . زدم ناقصشون کردم ( ناظر جون اینا خشونت آمیز نیست . دختره داره از خودش دفاع میکنه پس منتشر کن ) و سوار ماشین شدم . حالا چجوری باید برونمش؟؟ ولش کن . میدوئم .وقت ندارم . آروم آروم شروع به دوییدن کردم . رسیدم به جاده . چند تا ماشین دیدم دارن میان آره خودشون بودن . پسرا بودن . آخ جون نجات پیدا کردم. یهویی از پشت یکی منو گرفت و کشید سمت خودش . پدر خونده ات بود . با یک چا قو ( ناظر منتشر کن باشه؟؟ ببین کلمات رو خودم هم سانسور کردم . لطفا برای نوشتنش خیلی زحمت میکشم) . پلیس ها و پسرا از ماشین پیاده شدن تا اینکه پدرخوانده ات گفت= نزدیک نیاین
یک فکری به سرم زد . دستی که زیر گلوم بود رو گرفتم پیچوندم با آرنجم یک ضربه به شکمش زدم . بعد هم از پشت دست هاشو گرفتم تا نتونه کاری کنه و آخر با یک لگد حوالی پلیسش کردم . ( منتشر کن پلیز) بله اینه قدرت کیم مین سو 😎😎😎پسرا رو دیدم . چقدر دلم براشون تنگ شده بود . دوییدم سمتشون . و یک بغ ل دست جمعی کردیم . مین سو = داداشی هام🥺🥺🥺 خیلی ترسیدم . چرا انقدر طولش دادین . نامجون = مین سو تو ترسیدی ؟؟؟ والا با اون کارت الان ما بیشتر از تو ترسیدیم . مین سو = آممممم . بله دست میفرمایید و همگی با هم خندیدیم 😂😂😂😂
جین = وای یا علی😱😱😱مین سو مچ دستات چی شده؟؟؟؟ مین سو = آها . خب چیزه . خیلی محکم بسته بودنم . پاهام هم زخم شده . خیلی درد میکنه شوگا = پی دی نیم از همه بیشتر نگران بود . مین سو = واقعا . گوشی رو بدین بهش زنگ بزنم جیهوپ = بیا .( گوشی خودشو میده) مین سو = الو پدر؟؟ منم مین سو . حالم خوبه نگران نباش باشه؟؟ باشه زود میایم خونه . منو دعوا کنی؟؟😰😰چرا؟؟ تنهایی بیرون رفتن که جرم نیست . باشه چشم اومدیم . خدافظ . بچه ها نجاتم بدین . پدر میخواد دعوام کنه 😭🥺 جیمین = ببخشید مین سو . هیچکس توانایی رو به رویی با پی دی نیم رو نداره .
مین سو = و هیچ کس هم توانایی مقابله با صورت مظلوم منو نداره . (یهویی تغیر چهره از 😃به 🥺🥺 دادی) هیونگ هااااا . کسی نمیخواد خواهر کوچولوش رو نجات بده ؟؟، 🥺🥺🥺🥺🥺لطفا🥺🥺
پسرا = باشه باشه کمکت میکنیم مین سو = آخ جوووننننن🥳( پریدی هوا که با فرود اومدنت پات درد گرفتی و گفتی = آخخخخخخخ. درد گرفت)
مامور پلیس = خانوم شما کارتون خیلی خوبه ها . مین سو = خیلی ممنون مامور پلیس = میتونم اسمتون رو بپرسم؟؟ مین سو = مین سو هستم مامور پلیس = میتونم شمارتون رو داشته باشم ؟؟ تهیونگ = بله حتما شماره اش اینه=من ۷ تا داداش دارم به اسم های . تهیونگ، جانگکوک، نامجون ، شوگا ، جین ، جی هوپ و جیمین . مواظب رفتارت باش😡😡 بقیه پسرا = بله همینطوره مامور ملیس = بله بب..بخشید مین سو = بچه ها الان شما غیرتی شدین ؟؟؟ وای یا خدا . خر ذوق شدم . ولی بیاین بریم خونه خسته ام
رفتیم خونه . وقای پدر دید دست و پاهام زخم شده ، از تنبیه کردنم گذشت . دست و پاهام رو پانسمان کردیم و من رفتم بخوابم . صبح که بلند شدم به زور رفتم دستشویی. گفتم = یکی بیاد کمکم نمیتونم راه برم . بعد یک مدت شوگا اومد کمکم کرد و رفتیم پایین صبحونه خوردیم . دو سه روز تو همین روال بود تا که کاملا خوب شدم . دو سه روز تو خونه پوسیدم( حاج خانوم پس ما که الان دوساله تو خونه ایم چی؟؟؟) میخواستم برم بیرون که نذاشتن تنهایی برم😐😐جی هوپ باهام اومد . از جلو آرایشگاه رد میشدیم که یک رنگ مو چشمم رو گرفت 🧐🧐 و گفتم= هیونگ بریم موهای منو رنگ کنیم لطفا🥺🥺 جیهوپ= نامجون منو دعوا میکنه نمیشه . مین سو = نامجون هیونگ با من لطفا دیگه🥺🥺🥺🥺🥺🥺
رنگ کردیم موهام رو رفتیم خونه خیلی خوشگل شده بودم(رنگ بالا)
و زندگی من و ۷ تا برادرم تازه شروع شده بود
پایاااااان
لایک یادتون نره
کامنت بزارید
و منو به دوستاتون معرفی کنید
12 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
14 لایک
عااااااااالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی بوووووووووووووووووووووووووووووود اصن حرف نداشتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت مرسییییییییییییییییییییی💞💞💞💞💞💞💞💞
عالی بود🌸💛
عالیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی بوددددددددددددددددد
من از همون اول داستانت رو دنبال می کردم 🌸💜
واقعا مرسی انرژیگرفتم🥰🥰🥰🥰🥰
خواهش میکنم عزیزمممممممممممممم 🌸🌈