فان ℬᏆЅ↬[پارت چهارم^^]

اول لایکو بکوب بعد بیا اسلاید بعد🤫😂✨

*اعضا در حال بازی ج ح* تهیونگ:باید یکی از اعضا رو بوس کنی/: یونگی:هوسوک... هوسوک:بله؟!! یونگی:برو اونور جلوی جیمینو گرفتی... *جیمین نفسش بند میاد* جیمین:ینی تو میخای منو ببوسی؟! یونگی:حرف نزن بو کنار جلو آینه رو گرفتی... تهیونگ:...😐 هوسوک:.....😐 جیمین:...😓 آینه:....|:

جیمین:کااماااننن...تو کی قراره بم بگی دوسم داری؟! یونگی:موقعی کع بگی چند تا ستاره توی آسمونه... جیمین:خب الان کع روزه پس فکر کنم... جیمین:یکی؟! یونگی:فاک..فکر اینجاشو نکرده بودم/:

جیمین:یونگی....اگع پاتو قطع کنی کجات درد میگیره؟! یونگی:پسر....احمقانه اس..! جیمین:خب کجا دردو احساس میکنی؟! یونگی:توی پات/: جیمین:دقیقااا...چجوری قراره دردو توی پات حس کنی موقعی که پات قطع شدع؟! یونگی:من فقط...باز میرم میخوابم😑

تهیونگ:من باهات حرف نمیزنم... جین:*چاقوشو تیز میکنه...*من راه هایی دارم که ادما رو مجبور کنم حرف بزنن... *جین یع تیکه کیک میبرع* تهیونگ:میشع بع منم بدی؟! جین:کیک واسه کسایی هس که حرف میزنن/:

جونگ کوک:*خیلی نگرانه*ممکن بود بمیری تهیونگ..! تهیونگ:اونقدر ها هم آسیب ندیده بودم...فقط خون ریزی داخلی داشتم..! جونگ کوک:این خطرناکه!! تهیونگ:نع نیست...داخل بدن جاییه که باید خون باشع... جونگ کوک:😐😑

جین:*اهنگ ای هیت یو ای لاو یو رو میخونه* نامجون:عزیزم چرا داری این اهنگو میخونی؟! جین:باهام حرف نزن... نامجون:جین من فقط فراموش کردم کنار چیکن واست سس خردل بگیرم😐

ته:اوه کوکی..چقد کیوت شدی...! کوک:تل خرگوشیش رو روی موهاش جا لع جا میکنه... کوک:*زبونشو روی لبش میکشه* واقعا؟!! ته:هی نظرت چیه امشب... کوک:*چشماشو خمار میکنه* امشب چی؟! ته:منم تل روباهی ام رو بزنم با هم زوتوپیا رو نگاه کنیم..؟! جونگ کوک:😐

یونگی:تهیونگ چرا داره گریه میکنه؟! جیمین:چون من گفتم جونگ کوک فردا با یع مرد جذاب میرن مراسم.... یونگی:اما اون که خودشه/: جیمین:منم نمیدونستم انقد مسته|:

خب خب ممنون تا اینجا اومدی😐🌻 بازم حرفای همیشگی😐💕 لایک کامنت یادتون نره/:🌚♥ برو اسلاید بعد😐🐣