لطفا لایک کنید و کامنت بزارید و این داستان رو به بقیه هم معرفی کنید💗فالو💗
تو همین فکرا بودم که دیدم جونگ کوک از اتاقش اومد پایین....وایی خیالم راحت شد فکر کردم خدایی نکرده چیزی شده باشه......کوک از پله ها اومد پایین و کنار بچه ها نشست...کوک: شما نمی خواین لباساتون رو عوض کنید؟😶تهیونگ: می خوایم ولی حال نداریم.....جی هوپ: من که رفتم عوض کنم😊......جیمین: من گشنمههههههههههههههههه😆
کوک : خب برو از تو یخچال یه چیزی بردار.......جیمین: نه نمی خوام میرم لباسم و عوض کنم😅🤣کوک:😶 بعد از اینکه بچه ها لباساشون رو عوض کردن .....دوباره اومدن روی مبل ولو شدند .....فکر کنم خیلی خسته باشند.....برای همین رفت از یخچال یه نودل برداشتم و براشون نودل درست کردم......بعد توی چهارتا بشقاب رو بردم پیششون
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
11 لایک
عالی بود❤❤❤
پارت بعدی رو سریعتر بزار
باشه چشم😃
سلام عالی بود پارت بعد رو زود تر بزار منتظرم بای
سلام ممنونم 😊چشم حتما😃