عضو هشتم پارت ۴

ادامهههههههه. احتمالا این پارت آخره بریم ببینیم چی میشه حالا

هنوز از زبون جیمینه = مین سو غش کرد . دوییدیم سمتش . همش اسمش رو صدا میزدیم نفس نمیکشید شکمش تکون نمیخورد . اول فکر کردم اینم نقشه است اما شوگا بیشتر از همه ترسیده بود . ا زبون مین سو = الان وقتشه . یک نفس عمیق کشیدم چشمام رو بستم و خودن رو روی برفا ول کردم . پسر ها دوییدن سمتم . همش تکونم میدادن و میکوبیدن رو لپم . میسوخت . دیگه نمیتونستم نفسم رو نگه دارم یهویی زدم زیر خنده😂😂😂😂😂 و گفتم = باید قیافه هاتون رو میدیدین خیلی خنده دار بود خدایا 😂😂😂😂😂یک خورده بعد خنده ام رو خوردم 🥴🥴و گفتم = من رفتم . پاشدم و با تمام وجودم دویدیم . پسرا هم دنبالم

بعد یک مدت ، همگی روی برفا خوابیدیم . ( عین عکس) تهیونگ= مین یو این بدترین شوخی بود که میتونستی بکنی . خیلی ترسیدیم شوگا = مین سو تو چرا این یکی رو بهم نگفتی؟؟ مین سو = همیشه با شما دست به یکی میکردم . یکبار خواستم ببینم ری اکشن شما چجوریه . که از همه بهتر بود خدایی🤣🤣🤣 شوگا= کوفت . نخند . مین سو = چشم (بلند میشی و میشینی ) بچه ها من خیلی وقته بیرونم . سردمه 🥶🥶 بیاین بریم تو . رفتیم تو و ناهار خوردیم و قرار شد فیلم ببینیم .

مین سو = بچه ها ی فیلم دیدم خیلی ها لایک کردنش . بیاین ببینیم . 🥳🥳 نشستیم دیدیم اما غافل از اینکه ترسناک بود هر ۸ تامون سکته کردیم . شام خوردیم و آماده خواب شدیم تو اتاقم از ترس خوابم نمیبرد😱😱😱😱 حالا چی کار کنم . میرم پیش بچه ها . آروم راه افتادم رفتم تو اتاق جین در زدم و وارد شدم . اونم بیدار بود . مین سو = هیونگ تو هم خوابت نمیبره؟؟؟ جین = با فیلمی که تو گذاشتی نه😰😰😰😭😭😭 مین سو = باشه بیا بریم پیش بقیه این سری با جین به سمت اتاق نامجون و تهیونگ رفتیم . اون دو تا هم نمیتونستن بخوابن . ۴ تایی به سمت اتاق کوکی و جیهوپ رفتیم . اون ها هم خواب بودن . حالا ۷ تایی رفتیم اتاق شوگا . اما ایشون تو خواب ناز بودن . بیدارش کردیم . الان ۸ تایی حس بهتری داشتیم . رفتیم تو پذیرایی جا پهن کردیم و با هم خوابیدیم

مین سو = بچه ها ی فیلم دیدم خیلی ها لایک کردنش . بیاین ببینیم . 🥳🥳 نشستیم دیدیم اما غافل از اینکه ترسناک بود هر ۸ تامون سکته کردیم . شام خوردیم و آماده خواب شدیم تو اتاقم از ترس خوابم نمیبرد😱😱😱😱 حالا چی کار کنم . میرم پیش بچه ها . آروم راه افتادم رفتم تو اتاق جین در زدم و وارد شدم . اونم بیدار بود . مین سو = هیونگ تو هم خوابت نمیبره؟؟؟ جین = با فیلمی که تو گذاشتی نه😰😰😰😭😭😭 مین سو = باشه بیا بریم پیش بقیه این سری با جین به سمت اتاق نامجون و تهیونگ رفتیم . اون دو تا هم نمیتونستن بخوابن . ۴ تایی به سمت اتاق کوکی و جیهوپ رفتیم . اون ها هم خواب بودن . حالا ۷ تایی رفتیم اتاق شوگا . اما ایشون تو خواب ناز بودن . بیدارش کردیم . الان ۸ تایی حس بهتری داشتیم . رفتیم تو پذیرایی جا پهن کردیم و با هم خوابیدیم

صبح با کمر درد بدی بلند شدم . یاد اتفاقات دیشب افتادی و خنده ای روی لبات اومد . اما نمیخواستی دختر خوبه باشی پس داد زدی = یااااااا . بلند شید . خیلی بلند گفتی جوری که هر ۷ تاشون از ترس ویبره رفتن . جین = دختره ال...اغ از وقتی اومدی فقط سکته کردیم . اول اون شوخی هات ، دوم اون فیلمه . الان هم داد میزنی ؟، نامجون پاشو ابرو های اینو بتراش . مین سو = هیونگگگگ( با حالت لوس و کش دار🥺🥺) جین = کووووفتتتتتت ( با لحن تو گفت اینو یجوری که انگار ادات رو در اورده) وقتی دیدم پا نمیشن رفتم یچیز خوردم . بعد نامه نوشتم = بچه ها من میرم یه خورده خیابون های سئول رو بگردم براز ناهار میام. و یک لباس خوب پوشیدم و برو که رفتیم

از زبون جین = دختره بی ادب نمیبینه خوابیم . بلند شدیم ساعت ۱۲ و نیم بود اما مین سو نبود . نامه اش رو دیدیم و فهمیدیم بیرونه . اوکی . یچیز درست کردم و با هم خوردیم وسط های صبحونه گوشیم زنگ زد دیدم مین سو بود و جواب دادم = الو سلام مین سو = سلام هیونگ بچه ها پیشتن؟؟؟ جین = آره چطور؟؟؟ مین سو = خب اول بزار رو بلند گو بعدم هم به یکی از بچه ها بگو صدام رو ضبط کنه . جین = باشه صبر کن . ( جیهوپ ضبط میکنه و رو بلند گوئه ) خب بگو مین سو = میدونم الان ممکنه فکر کنید شوخیه ولی نیست .‌قضیه چوپان دروغ گو میشه. خب من کیم مین سو هستم . از ساعت ۹ صبح بیرونم و متوجه شدم که یک ون مشکی دنبالمه . اول فکر کردم از بادیگارد هان ولی نه . راننده رو خوب میشناسم ‌. پدرخواندمه . مطمئنم چند نفر باهاشن . الان ساعت ۱ هستش و من سعی دارم بیام خونه . میخوام از جاهای شلوغ بیام یا از جلو دوربین های مدار بسته رد بشم. الان تو کوچه(مثلا چوسان ) هستم و پلاک ماشین هم ( ۱۲۳۴) هستش .

میدونم آدم های پدر خونده ام کار بلدن و اگه تا ۳۰ دقیقه دیگه نرسیدم خونه برین پیش پلیس و در ضمن لوکیشن گوشی رو روشن میزارم و گوشی رو یجا قایم میکنم پس میتونید بفهمید کجام و سریع از اون صفحه عکس بگیرید چون ممکنه گوشی رو پیدا کنن . اون به من آسیب نمیزنه ، پس اگه تهدید کرد نترسین. بعد سریع قطع کردم و نزاشتم چیزی بگن . از زبون جی هوپ = مین سو زنگ زد و یچیزیایی گفت . باورم نمیشد تهیونگ = بچه ها الان شوخیه یا جدیه قضیه؟؟ نامجون = گفت قضیه چوپان دروغگو پس احتمالا جدیه . نباید ریسک کنیم شاید واقعا تو خطره.

جین = بچه ها لوکیشنش روشن شد بزارین چک کنم .... این جاست ( گوشی رو نشون بچه ها میده و یک اسکرین شات میگیره) جیمین=بچه ها اطلاعات مین سو چقدر کامل بود ، از کجا اینا رو میدونست؟؟ شوگا= مین سو خیلی پلیسی رو دوست داره . به خاطر همین برای خودش و من بی سیم خریده احتمالا به خاطر اونه . کوک = بچه ها .... چیزه چرا سرعت مین سو تو نقشه انقدر زیاد شد؟؟ داره میدوعه؟؟؟ با حرف کوک نگاه همه به صفحه گوشی خیره شد . راست میگفت خیلی تند حرکت میکرد ..... یک ساعت گذشت و مین سو نیومد . علامت لوکیشن جای پرتی بود ‌. عکس گرفتیم ازش و راه افتادیم سمت پلیس تو راه به پی دی نیم هم گفتیم . وقتی رسیدیم همه چیز رو به پلیس گفتیم . از عکس لوکیشن ها. تا صدای ضبط شده مین سو

پلیس = دختر باهوشیه . خوب میدونست باید چیکار کنه . الان با اطلاعاتی که داده میتونیم بریم اونجا . آماده شید . شوگا = بچه ها لوکیشن قطع شد. جین = چی؟؟؟ یعنی گوشی رو پیدا کردن؟؟ جیمین = بلایی سرش نیارن؟؟؟ نامجون = چیزی نمیشه بچه ها بیاین بریم . و با بچه ها و نیروی ویژه به سمت لوکیشن حرکت کردیم . بیچاره پی دی نیم . حالش از همه بدتر بود . مثل سیر و سرکه می جوشید . چرا انقدر بلا سر این دختر میاد؟؟

از زبون مین سو = باید از کوچه خلوت رد بشم تا برسم خونه. اما مطمئنم تو همین کوچه میریزن سرم . وایسا دارن پیاده میشن . چقدر زیادن . اصلا چجوری تو ون جا شدن؟؟ نه نه زورم بهشون نمیرسه فقط باعث میشم قلبم بگیره و نتونم کاری کنم . باید فرار کنم . شروع کردم به دوییدن اما اون ها هم دنبالم میدوییدن ‌. داد زم = کمکککککک . کسی نیست؟؟ یکی کمکم کنه . آی قلبم . درد میکنه. چرا الان ؟؟ دارن میرسن . نه من باید حرکت کنم . آروم راه رفتم ولی رسیدن بهم . یک دستمال گذاشتن رو دهن و دماغم که بودی عجیبی داشت . و سیاهی کامل ....

خب تا پارت بعد قراره اذیتتون کنم 😈😈 شوخی کردم زود میزارم پارت بعدی رو . حمایتم کنید