پارت اول عشق گمشده

(تو اتاق از زبان کوک)عه رسید کوک=اهم...دیر کردی دفعه اخرت باشه💔ا/ت=میخنده چشم(دارن نقش پرنسس و شاهزاده نقاش بازی میکنن😂)کوک=بشین میخوام یه فرشترو بکشم ا/ت=😊😶 چهره ا/ت کاملا درست و قابل تحسین کشیده شده بود ا/ت= چجوری انقد با استعدادی؟کوک=نظر لطفتونه یهو ا/ت بغل میکنه باهم تو راهرو ها میدوئن و میخندن

(شب رو تخت از زبان ا/ت)اخیش هروزم کنار کوکه انگار عاشقش شدم میا=ا/تتتتتتتتت(فلش بک از زبان کوک)میا میا میا=بله؟ کوک=آروممم بیا میا میاد نزدیک کوک=خب من میخوام یجوری اخلاق مرد مورد علاقه ا/ت رو از زیر زبونش بیرون بکشی چون....چون.....اممم من عاشقش شدم میا=.... سعی خودمو میکنم ا/تتتتتتت (پایان فلش بک ادامه)

)از زبان ا/ت)عه میاس....ینی این وقت شب چیکارم داره؟ میا=ا/ت حوصلم سر رفته بود گفتم بیام یه زره باهم گپ بزنیم ا/ت=...ام باشه میا=موضوعی که داشتم راجبش فکر میکردم این بود که تو از چه مردی خوشت میاد؟ ا/ت=خب راستش من فعلا قصد ازدواج ندارم اما دلم میخواد یه کوچولو منحرف باشه جذاب باشه دندوناش خرگوشی باشه باحال قوی باشه و خیلی مهربون عاشق میا=خود کوکه ا/ت=تو چجور مردیو دوست داری میا=اممممم من دلم میخواد قد بلند و عاقل زیبا باشه همینطور پولدار و هندسام 🙄ا/ت=😂نگووو میا=😐چی؟ ا/ت=یادمه عمو وو(جین)وقتی جوون بود امسشو گذاشته بود هنسام یعنی خوشتیپ🙂میا=آهان چه جالب خوب دیگه ممنون خوش گذشت من برم بخوابم بای ا/ت=بای جانکوک بعد رفتن ا/ت

کوک=چطور پیش رفت؟ میا=دقیقا شخصیت تورو گفته بود...اما کوک=اما چی؟ میا=گفت فعلا قصد ازدواج نداره کوک=وا رفت و ناامید به سمط اتاقش رفت تصمیم گرفت توجه ا/ت رو جلب کنه(فردا از زبان ا/ت)بیدار شدم رفتم سر میز از اون لبخندای کیوتش زد(کوک)عمو وو=خب میخوایم راجب مسئله ازدواج تو صحبت کنیم ا/ت=من؟چرا؟قشد ازدواج ندارم فعلا عمو وو=ام امااا... ا/ت گفتم که قصد ازدواج ندارم و سریع از رو صندلی بلند میشه و به سمط اتاقش میره(تو اتاق)ا/ت=درحال گریه کردن یهو یکی درمیزنه ا/ت=میدونم تویی میا وقت ندارم الان یهو در باز میشه و کوک نمایان میشه میاد نزدیک صورت ا/ت و اشک هاش رو پاک میکنه

کوک=ا/ت خوبی؟میدونی طاقت دیدن اشکاتو ندارم ا/ت=....میپره بغل کوک ا/ت=دوست دارم کوک= من بیشتر پایان پارت یک💜

با لایک و فالو هاتون همایتم کنید💙💙