ببخشید دیر دیر مینویسم:) ولیح حق بدید کح لایک کمح
5:🅆🄰🄽🅃 🄼🄴 🄿
جیمین باشنیدن این حرف نگاهش رو به تهیونگ داد:چیزی شده؟
تهیونگ کتابش رو گذاشت روی عسلی وبه مبل تکیه داد:من فردا میرم ماموریت و نمیدونم کی برمیگردم فقط خواستم بگم وای به حالت اگر من برگردم خونه شبیه صحنه ی جنگ جهانی باشه.
جیمین توجهی به طعنه ی تهیونگ نکرد...خوب میدونست هروقت تهیونگ میخواد بره ماموریت های خطرناک و مرگبار میخواد اینطوری ذهن جیمین منحرف کنه.(جیمین اخمی کرد) و پرسید:بازم؟تو هنوز یه ماه نشده از ماموریت قبلیت برگشتی. تهیونگ نگاهش رو به صفحه ی بزرگ تلویزیون داد:چیکار کنم خب اینم شغل منه.
اخم غلیظی روی پیشونی جیمین نشست و با بد عنقی گفت:مرد*ه ش*ور این شغلتو ببرن که من فقط باید هرلحظه منتظر باشم ج*نازه تو تحویل بگیرم.
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
14 لایک
عررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر
آرام بش نفسم:)
عالیـ بود^^🍹💫
عآجیـ میشیـ^^🥂💫🖇
اوم آجیح موخوام:)
داستانت عالیه... پر قدرت ادامه بده😉💋
خیلی قشنگه 😍
تنک.♡.
عالی بود آجو💓🙂
عالی بود واقعا داستان قشنگیه لطفا ادامش بده😻
بینظیر بییید😽💕
تنک🥺💕
عالی