
خب نخونـده برو تاییدو بزن چیزی نداره :))))))))))))
تیم7 بیــرون دفتر منتظر بودن. ناروتو درحالی ک دست تکـون میداد رسید. لبخنـدش از همیشه بازتر بود:«اوهایووووووووو.» چشــم چپش ر مث کانکی پوشونــده بود. ساکــورا و ساسکه متعجب بودن چــون ناروتو هیچوق اینهمه انرژی نداش. ی زمانــی اینجوری بود ولی اونـم برمیگشت ب قبل امتحانات چونیـن. کاکاشی:«اوهایو. امـروز خیلی سرحالی😊چشمت چی شده؟» ناروتو لبخند مرمــوزی زد:«هممم چشمـم یکم عفونت داش چیزی نـیس.» وقتی وارد دفتر شدن هیناتا هـم اونجا وایساده بود. ساکورا:«اوووی هینـاتا. تو اینجا چ کار میکنی؟» هیناتا:«ن-نمیدونــم سوناده سامـا گفت بیام..» سوناده با حالت خاصـی اومد داخـل. ناروتو پوزخند زد. (~~ علامــت فک کردن) ناروتو~: پـس اونا جسدا ر پیدا کردن... فک میکـردم خوب جایی گم و گــورشون کردم. ولی انگا اشتبـاه میکردم. سوناده سرش ر مالید:«کلا ی افتاده ک نمیدونم در جریـانتون بذارم یا نـه. ممکنه مورد حملــه قرار گرفته باشه. ی جلسه برا جونیـنها میذارم بعــدا. ساکورا تو باهــام میای بیمارستان.» ساسکه دستشو بــرد بالا:«پس ما با هیناتا میریـم.» سونــاده:«اره..کلا تمــوم شینوبی های پزشـک باید باشن.» ساکورا~:«اوتوسان از دیـروز شب برنگشته.. خیلی نگرانــم ولی کاری نیس ک بتونـم بکنم... باید از ماموریـت برگشتــه باشه..»
ماموریت دستگیر کردن دزدایی غارنشین بــود. وقتی رسیدن اونجا دزدا محاصــرهشون کردن. رئیسشون خندید:«تسلیـم شین کاری بهتون ندارم. مخصوصا اون دختره خیلی کاواییه.» ساسکه رف تو حالـت مبارزه ولی ناروتو دستشو گرف جلوی ساسکه و سعــی کرد جلوی خندهش ر بگیـره. موهاش چشماش ر پوشونده بود:«بهت ی فرصت میدم تسلیم شی..» لباش ر لیسیــد. ناروتو~: ب زودی صــدای جیغزدنش ر میشنوم. ب زودی اون میمیره. همه از لحــن سرد ناروتو شوکه شدن. (راستی کاکاشــی همراشون نیومـد.) رئیسش یکم ساکت شد و بعد بیشتـر خندید:«ی بچه چیکار میتونه بکنه؟» ناروتو پوزخند زد.
Hinata pov: این... این خیلی سرده... حــس خیلی بدی دارم.. چاکرای ناروتو کون هیچوق اینقد دارک نمیشــد... میتونم علاقه ش ب کشتن اونــا ر حس کنم. خیلی وحشتناکه.. _ ناروتو اروم شرو کرد ب قدم برداشتــن سمت رئیس دزدا. و بعد پوزخنـدش حتی بیشتر شد. رئیس~: چ-چرا اینقدر سردمــه... چی شده.. قلبش دست ناروتو بود و داشت آخریــن تپش هاش ر میکرد(اصکی رفتن از روش کیلوا میدونم میدونـم😂😂😂) بعد ناروتو قلب ر فشــرد و خون ب همه جا پاشید. خونی ک ر صورتش ریخته بود ر لیسیــد:«خب میننا کسـی هس ک بخاد با رئیستون بره جهنم؟» همه ی دزدا پاهاشــون میلرزید. چندتاشون فقد التمــاس کرد. ناروتو رف حساب چنـدتای دیگه ر هم برسه. *:«ناروتو یامتهههه!»
Naruto pov: ایـنو دوس دارم. بچه بودم همیشــه ب بقیه التماس میکردم بهـم غذا بدن یا اذیتم نکنـن. امــا کشتن خیلی حال میده.. شـرط میبندم همه ی اینا ر میتونم کمتر از یه دیقه بکشــم. یهو حس کردم یکی دستمو گرف و کشیـد. فقد با تمـوم عصبانیتم چاکرام ر ربختم تو چشام. برگشتــم و نگاش کردم... ساسکه.... مطمئنـم باند چشم باز شد.. اه لنتی... فلش بـک× وقتی ناروتو رسیــد خونه متوجه چیزی شد. چشـم چپش حالت امینگانش متفاوت بــود.. سیاه با گرداب قرمز درحالـی ک باید قرمز با گرداب سیاه میبود. همـهی چاکراش ر از چشمش منحل کرد. چشــم راستش آبی شد ولی چشم چپش قرمــز میدرخشید. آه کشیــد:«تا آخر عمــرم مجبورم اینو قایم کنم مث ی راز دیگه چ عااالی. اینـم تنبیه مــن برا کشتن چن تا آدم بدردنخــور.» ولی بعد لبخند زد و دستش ر رو آینه گذاش:«ولی اصلا حــس پشیمونیای ندارم. حتی ب گذشتـه هم برگــردم...» بیشتر خندید و یبار دیگه امینگانش فعــال شد:«اونا ر بدتر میکشــم»
Sasuke pov: این قطعا ناروتو نبـود. چشمش سیاه با گرداب قرمز.... چ بلایی سرش اومــده!؟ ناروتویی ک من میشناختـم هیچوق کسی ر نمیکشت. ناک اوت میکرد ولی نمیکشـت. معمولا من یــا کاکاشی سنسی دشمنو اگ لازم بـود میکشتیم ولــی حتی اون موقع هم ناروتـو اصلا نگا نمیکرد. محکــم دستشو گرفتم و کشیدمش عقب:«ناروتو بســه! هیچ ملومه چت شده؟؟!» اون برگشت عقـب و چشماش برگشتن حالت عادی.. ولی چشــم چپش.. قبل اینک بتونم دقیق ببینم سریع ی بانـد بست دور چشمش. چشم دیگه ش مث یـخ سرد بود. *:«ناروتو» ^:«های های. دیگ بیشتــر با اینجا کاری نـدارم.» دستاشو گذاش پشت سرش و رفت... میتونستــم لبخند کوچیکی ک ر لب هاش بـود ر ببینم و اصلا دوستشــون ندارم..
خب ی نظرسنجی: ناروتو از کونوهـا بره یا نره..
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
راستی آیلار پارت بعد رو کی میذاری ؟
و بازم داره بوی ماه مهر میاد که باید وسط سرما ساعت 6 صب از پای بخاری بلندشی بری مدرسه وسط اون همه سرما سرود ملی بخونی و ورزش کنی و سه ساعت به قران گوش کنی بعدش بری توی کلاس 5 ساعت تمام درس گوش کنی و 2 تا زنگ تفریحم روی هم حتی 5 دیقه نمیشه😐💔خلاصه که باز فصل بدبختی داره شروع میشه و باید بشینیم و عین انیشتن 8 ماه کامل درس بخونیم😐💔راستی ایلاری جان من ناروتو و ایتاچی رو رو شیپ کن جان من اونوقت ساسکه از حسودی بترکه😐💔پارت بعدم بادی همین امشب بیاد گفته باشم😐💔
عه جواب بنده خدا چرا پاک شد انگا
بعله وقت تمامید برین مدرسه 😂😈😇😟
ایلار عر زدن بذا کنا اینو تموم کن که بعدا شیپودن رو بذاری زودتر
ناروتو با ایتاچی شیپ ایول😱😂😈
میگم حالا که بابای ساکورا رو ناروتو کشت چی؟!😲
ایلارررررررررررر 5 روز شدددد😐امروز سی امه مگه نمیخواستی تا اول مهر به شیپودن برسونی😐
عالیی بود این چپتر
منتظر چپتر بعدیم
آیلاررررر بگو که پارت بعدو نوشتی نوشتی انقد تو مغزم برای ناروتو ویلن سناریو ساختم مخم هنگ کرد😐💔یکم دیگه بگذره مغزم مثل گون هنگ میکنه و منفجر میشه😐💔
شات آپ🤧🤧
دارم برا جدا شدن گون و کیلوا عر میزنم🤧🤧
میدونی الان چقد عر زدم🤧🤧
رفتم تو فاز افسردگي یکمم تو دستشویی گریه کردم واسه کیلوا 😭🤧🤦🏻♀️
آغا شیپ کیلوگون باید ریل بشه کیلوا گون ر دوس دارههه😭😭💔
😭😭😭😭😭😭🤧🤧🤧🤧🤧🤧
حالم خرابه نهچان🤧
مرگ جیرایا خیلی عر زدم الانم عر زدنم ب اون حد نرسیده ولي شکستم❤🩹
پس بالاخره به اونجاش رسیدی؟🙂میدونستم اینجوری میشه حالکه واسه اینجا انقد عر زدی بزار برسی به مورچه های کیمرا اونوقت درد و با گوشت و خون حس میکنه🙂ولی به من ربط نداره من پارت بعدو میخوام😐
ایلار یه چیزی پارت قبل اگه اشتباه نکنم گفتی یه مرد با موهای بنفش بین اونایی که میخواستن ناروتو رو بکشن بود. بعد اینجا گفتی از بابای ساکورا خبری نیست. درسته؟ حس خوبی نسبت به این ندارم
نفهمیدی؟😐ناروتو بابا ساکورا هم کشت یادت نیست تو پارت قبلی نه قبلی نوشته بود ناروتو رخ ترم ساکورا رو جادو یا یه همچین چیزی کرده😐
چرا شک کرده بودم😁😅
خب من نمیخواستم چيزي بگم ولی النا لو داد😂😂😂
😐🤣
اقا خعلی تابلو بود دیگه لو دادن نداشت😂
همممممم
اگ با ایتاچی شیپ کنمش ساسکه ب معنای واقعی میترکه بووووم😂😂😂
بخاطر همین میگم شیپ کنم یکمم ساسکه حرس بخوره والا تو شیرودی ناروتو خودشو به کشتن داد😐
شت باز این کیبورد من شیپودن رو شیرودی نوشت😐💔
نه🙅🏻♀️
Otaku دقیقا نظر من رو گفتی
راستی آیلار یه سوال میخوای جنگ بین ما وتو ساسکه که ناروتو میخواد بره رو هم بذاری یا ناروتو وقتی حال ساسکه خوب نیست قراره بره(که ساسکه متوجه نشه ناروتو رفته وقتی بهوش بیاد بفهمه ولی دیگه کار از کار گذشته باشع؟