کارتون آنه شرلی بر میگرده برای ده ی تقریبا شصت ... سریال قدیمی هم بود و سپس سال 2017 زیبا ترین سریال آنه شرلی ساخته شد که انتظار منو از تصور آنه برآورده کرد...من سال 79 به دنیا اومدم اما پدر و مادر های ما بیش از ده سال باهاش خاطره داشتن...یادمه وقتی چشامو باز کردم وقتی پرسیدن گفتن میخوای چه کاره بشی بی هوا گفتم نویسنده...الان نمیدونم خودمو نویسنده بدونم اما میدونم وقتی زبون به توصیف آنه شرلی میکنم خود به خود کلمات جاری میشن! صدای آقای مدقالچی رو که ابتدای کارتون یادتون نرفته؟ حالا به دکلمه ی من گوش کنید البته با صدای خودتون! بریم به دنیای زیبای آن شرلی کاتبرت!
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1.فوق العاده بود خیلی زیبا بود
2.خودم فقط پر انرژی تر
3.آنه ی قشنگ من هیچوقت به خاطر چیزی که هستی شرمنده نباش(چقدر بد شد)
5.البته😩
نه اتفاقا خیلی جالب بود... کوتاه مختصر مفید...میدونی دیگه این روزا کسی برای متن پر وقت نداره....الان همه به متن کوتاه ساده جذب میشن ....چهل ساله که داره اینجوری پیش میره ...
خب برم سراغ چالش ها:
۱)خب بحث فمنیست چیز جدیدی نیست و خب این بحث میشه گفت همیشه بوده و هست.
۲)تحلیلم اینه که آنها یه دختر با تخیل زنده و قدرتمند و شور و شوق زندگی هست.
۳)آنه ای دختر زیبا و سرزنده دختری که دوست تخیل و هنر و رویا بودی و هستی.با موهایی سرخ مانند آتش گرم.(چیز دیگه ای ندارم فعلا 🤣)
۴)اره اکه میتونی چون من جودی رو هم دوست دارم
۵)اره مگه میشه ناراحت نشم.وقتی مادر دیانا باهاش اونجوری رفتار کرد خیلی ناراحت شدم.
متشکرم ... من گفتم نظر شما چیه درمورد این موضوع ...خیلیا فقط اسم فمنیست رو شنیدن ما اصلا کاری به جریان های اجتماعی که شکل گرفت نداریم ... از روی انسانیت میگم
خیلی قشنگ بود
۱: بحث تفاوت بین دختر و پسر موضوع جدیدی نیست و واقعا آنه گاهی خیلی بد قضاوت میشد که زورم رو در می آورد.
۲: آنه دختری با احساس و پر از شوق زندگی با موهای قرمز و لبخند شادش. شخصیت جذاب و دوست داشتنی
۳: الان چیز خاصی به ذهنم نمی رسه خیلی وقتا کامنت میدم و بعد می فهمم کاش بهش بیشتر فکر کرده بودم بنابراین بهش که فکر کردم احتمالا باز پیام بدم
۴: بله ولی آنه خیلی بهتره
۵: آره ناراحتی هاش برای منم ناراحت کننده بود مخصوصا وقتی تازه به خونه متیو رفته بود و ماریا اونجوری باهاش رفتار کرد.
متشکرم که خوندی... نه من گفتم که نظر کلی ات رو بهم بگو ...خب میدونی باید اعتراف کنم که جودی ابوت رو بیشتر دوست دارم هر چند آنه هم خیلی دوست دارم هر دورو نوعی خاص درک میکنم...بچه که بودم به جودی حسودی ام میشد میگفتم با خودم یعنی میشع منم بابا لنگ دراز خودمو پیدا کنم؟بابالنگ دراز رو به خاطر این دوست داشتم که یه داستان عاشقانه ی جالب بود
به هر حال جودی ابوت شادتر بود..آنه شرلی بیشتر مایوس میشد
آره اولین بار که خوندم آخر کتاب تعجب کردم که با بابا لنگ درازش ازدواج کرد و خیلی جالب بود.
معلومه که خیلی دوست داری پس حتما درباره اش تست بذار😃
خوش به حالت اول کتابشو خوندی وقتی پنج سالم بود مامانم داستانشو تعریف کرد و اخرش هم گفت با بابا لنگ دراز عروسی میکنه ای کاش نمیگفت ...خودم میخوندم و اشک میریختم! به هر حال عاشقانه ی خوبی بود
خب برم سراغ چالش کلا چالش هات زیاده و بعضی هاش رو بعدا جواب میدم الان شبه 😁 خب بخش زن و مرد تبعیض بینشون و کلا بحث فمینیست خیلی پیچیدست و خیلی صحبت میخواد که تستچی جان خودت میدونی 🤣 اون سکانس که دوست انی اشتباهی به جای شربت ( چی میخورد یادم نیست) مسموم میشه و مادرش نمیزاره هم رو ببینن و قسمتی که قیافه انی را مسخره می کنند و تحلیل خاصی درباره ان ندارم
به نظرم فمنیست رفته رفته افراطی شد یه جوری که میگفتن ما از مرد ها هم بهتریم...در حالی که غیر افراطی ها میگفتن زن و مرد برابر هستند...من میگم تفاوت وجود داره اما ربطی به این نداره که اونا درس بخونن ما ظرف بشوریم! فمینست یه رگه هم به مارکسیم ها میخوره نمیدونم چرا ...به هر حال اصلا طرفدارشون نیستم...همون فمنیست های اولیه خوب بودن تو قرن 19 تازه یادشون افتاده ...تمدن تمدن که میگفتن این بوده! سکانس مرگ متیو ...بافتن موهای آنه توسط همکلاسی اش ...خیلی تاثیر گذار بود ...
دیانا و آنه مست شده بودن مسموم نشده بودن هههه تو کارتون مسموم ترجمه کردن بودن!
واقعا اره هم تو سریالش هم تو انیمش گفته بودن مسموم تو کتابش هم گفته بود 😐
حتما اول مست شده بعد استفراغ کرده! به هر حال تو حال طبیعی خودش نبود آنه کشون کشون میبردش تو سریال هم هرهر میخندیدن
ماریا دو نوع انگور درست کرده بود...یه نوع اش رو گذاشته بود باسه متیو تا اونجایی که یادمه...شراب متیو رو خوردن در حالی کع باید آب انگور معمولی میخوردن...به هر حال مهمونی باشکوه آنه خانم از دماغش دراومد
اره دقیقا بیچاره انه اما خب به خیر گذشت و دوباره برگشت پیش دوستش
متنفر بودم از مامان دیانا فکر میکنه خودش خیلی با اصالته ...وقتی خونه ی جینجر رفت چقدر به اون خانواده توهین کرد..فکرشو بکن هنوزم این افکار هست خواهد بود
اره دقیقا مادر دیانا کمی رو اعصاب بود البته درس عبرت هم بود
از چه لحاظ درس عبرت بود؟
برای افرادی که فکر میکنن همه چیز رو میدونن به نظرم دیدم ادمایی که با رفتار های اون عوض شدن خود مادربزرگم طرفدار انشرلیه 🤣