با بی تی اس در مهمونی۲

الان میخوام با دلسا بریم دَکه بلیط فروشی کنسرت بی تی اس تا بعد از کنسرت بی تی اس رو دعوت کنیم به کنسرت خودمون⊙▽⊙کمسرت خودمون هفته ی دیگه این موقه اس(نکته:اینجا جمعه ساعت پنج عصر هست)

خب بلیط هارو خریدیم و الان رو صندلی های کنسرت نشستیم ما ماسک نزده بودیم که شاید بی تی اس مارو ببینه بشناسه از اولین اهنگ که فیک لاو بود تا آخرین اهنگ که فایر بود من داشتم میخوندم و دلسا هم میرقصید ما ردیف اول دقیقا وسط ردیف بودیم وقتی کنسرت تموم شذد منتظر موندیم همه از سالن خارج بشن چون امیدوار بودیم بی تی اس وقتی همه از سالن خارج شدن از در خروجی سالن برن خونشون ولی متاسفانه نه(دوستان ببخشید اگر غلط املایی داشتم) اونا از در مخصوص خودشون رفتن(ToT)

هرجایی رفتیم اجازه ندادن بی تی اس رو ببینیک دیگه نا امید داشتیم میرفتیم که یهویی.........

ی نفر دستم و کشید برگشتیم و با تهیونگ رو برو شدیم پنج ثانیه بعد اعضا هم اومدن بعد هرچی خبر نگار و آرمی و آیسی بود ریختن رومون همون موقع همگی الفرار من به دلسا به فارسی گفتم:خدا بگم چیکتارت کنه ای کاش به حرفت گوش نمیکردم.تو ذهنم:اگر بی تی اس الان پشت سرمون نبودن میزدم داغونت میکردم با این پیشنهادات😠😠😠😠😠😠😠 گفت مگه من چیکار کردم😬 گفتم: تو گفتی ماسک نزنیم😷😷😷😷😷😷😷😠😠😠😠😠😠😠

بعدش رفتیم بشت یه بوته ی گل یاس قایم شدیم هممون نفس نفس میزدیم خبرنگارا و آرمی آیسی ها رفتن یه جای دیگه دنبالمون بگردن تهیونگ به شوگا نگا کرد و گفت:واقعا که دفعه ی دیگه به خاطر خودمم که شده به حرفت گوش نمیدم😬قیافه ی شوگا در اون لحظه:😬 جونگ کوک:میخواستیم به یه مهمونی دعوتتون کنیم،نه فقط شما کل اعضای گروهتون رو (جونگ کوک نفس نفس زنان گفت) جیهوپ:میاین؟؟؟؟؟؟

دلسا گفت:چه جالب(نکته:هرچی که نو اون لحظه میگیم نفس مفس زنان هست)من:انتفاقا مام برای اینکه شما رو به کنسرتمون دعوت کنیم اومده بودیم😀بعد همه ی اعضا گفتن:حتما میایم چرا که نه ولی............

کجا و کی کنسرت دارین؟؟؟؟ مام گفتیم: سالن کاکارونا(اسم سالن فیکه)همین موقع ای که شما کنسرتتون رو امروز اجرا کردین. شوگا: به مهمونی میاین؟؟؟؟ منم گفتم باید زنگ بزنیم از بقیه ی اعضا بپرسیم بعد زنگ زدم به جونگ:سلام جونگ\سلام چرا نمیاین نیم ساعت دیگه تمرین داریم\میایم فقط\چیزی شده زخمی شدین آیسی ها شناختنتون نکنه بی تی اس موافقت نکرده بیاد کنسرت نک.......... نتونست حرفشو ادامه بده چون من پریدم تو حرفش: زبونتو گاز بگیر دختر موافقت کردن بیان الان از دست آیسی ها و آرمی ها قایم شدیم دعوتمون کردن به یه...........

مهمونی گفتن همه ی اعضا باید باشن!شما موافقین(همونموقع با سر و صدایی که همه ی اعضا تو خونه کردن فهمیدم صدا رو بلند گو بوده)\بلللللللللهههههههههه چرا که نههههههههههه فقط بپرس کی هست مهمونی بعد به ما بگو وقتی اومدی خونه\باشه خدافظ\خدافظ

بعدش قطع کردم و برگشتم سر جام گفتم: موافقت کردن فقط ساعت و روز مهمونی کی هست؟؟نامجون:بعد از کنسرتتون راستی سالن کنسرتتون همونی که بالای کوهه؟ ما هم گفتیم: همونه کمپانی بهتر از اون نتونست برامون سالن پیدا کنه.دلسا: چطوره باهم بریم به سالن یعنی باهم بریم روی کوه و باهم سوار تلکابین بشیم،

خب این پارتم تموم شد امید وارم خوشتون اومده باشه بای