رویای میراکلس پارت ۱۳

{اول بالا رو بخونید.}اسلاید بالا عکس دوسونی دخترخاله ادرین. انچه گذشت:لیدی و کت نوار با قدرت جدیدشون با یک حرکت مایرونا رو فلج کردن و معجزه گر طاووس رو برداشتن.

کت نوار:چی؟؟ادریناچرا این کارا رو کردی؟(ادریناخواهرادرین هست عکسش اسلاید بالا هست) لیدی باگ:کت نوار تو ایشون رو از کجا میشناسی؟کت نوار:خواهر منه همه با هم:چییییی؟؟

ادرینا :اها پس تو برادر من هستی بخاطر تو خانواده منو به یه جای دیگه فرستادن با به دنیا امدن تو زندگی من خراب شد تو باعث همهی اتفاقاتی و اما اون یکی مارین هم یه خورده مقصرهستش لیدی باگ:مارین چی کارهی تو هست؟ ادرینتا:اها پس تو مارین رو میشناسی اون نامزد نامرد من بود لیدی باگ: چیییییی نامزد تو بود مردیکه ع.و.ض.ی کت نوار:حالا دربارهی این موضوع بعدا حرف میزنیم دوستان شما ها برید بعدا میام و معجزه گراتون رو میگیریم.ادرینا تو با ما باید بیای و لیدی تو هم لطفا برو و استراحت کن و بعدا بیا لیدی:باشه من حتما میرم چون یه کاری دارم خداحافظ. رفتم توی کوچهی کناری تغییر شکل دادم و رفتم خونه ماارررررییییننننن(با داد گفت)مارین : مرینت عزیزم چی شده مرینت:مردیکه ع.و.ض.ی. تو نامزد داشتی مارین: تو از کجا میدونی مرینت:اها پس راست بوده واقعلا برات متاسفم که با همچین مردی رابطه داشتم

مارین:اما تو دیگه مال منی و دیگه نمیتونی بری (و نزدیک مرینت میشه) مرینت:برو عقب نیا جلو اهای راوی:مارین مرینت رو روی تخت میخوابونه مارین:تو مال منی دیگه حق منی مرینت:اهای مردک برو از روم بلند شو ،تیکی لیدی باگ اماده راوی:مرینت تبدیل به لیدی تبدیل میشه و با یه لغت مارین رو پرت میکنه گوشهی اتاق بعدش لیدی باگ با یویو مارین رو میگیره و میره ادارهی پلیس و به جرم ...ت...ج....ا...و...ز به یک دختر میندازنش زندان لیدی باگ به پلیس میگه که مشکل روانی هم داره و دیو...ونه هست.لیدی:رفتم توی یه کوچه تغیر شکل دادم رفتم خونهی ادرین وقتی رفتم داخل ادرین دوید منم دویدم همدیگرو بغل کردیم ادرین من خیلی تورو دوست دارم و از اینکه این همه مدت کنارت نبودم خیلی پشیمونم (با گریه گفت)ادرین:منم تورو خیلی دوست دارم و از اینکه موضوع رو از خودت نپرسیدم معذرت می خوام دوسونی:دیدم ادرین سریع رفت توی حیاط منم رفتم که دیدم ادرین یه دختری رو بغل کرده ادرین(صداش زد)ادرین:دوسونی تورو با مرینت اشنا میکنم مرینت این دختر خالم دوسونی هست(عکسش) دوسونی ایشون مرینت عشق من هستش دوسونی:وقتی ادرین این حرف رو زد خیلی عصبانی شدم اما جلوی خودم گرفت از دیدار با شما خوشبختم مرینت مرینت:من هم همین طور ادرین:خب دیگه دوسونی من مرینت رو میبرم توی اتاقم خداحافظ (توی اتاق)مرینت تو چجوری امدی اینجا اون مردیکه مارین چی شد مرینت:هیچی انداختمش زندان حالا باز میتونیم کنار هم باشیم عشقم ادرین:حالا به مامان و بابات چی میگی مرینت:بهشون بعدا یه چیزی میگم ادرین دستشویی کجاست؟پایین سمت چپ اها ممنونم (توی دستشویی) دوسونی:اهای مرینت از ادرین فاصله بگیر مرینت:وای خدا چرا یه ادم خوب دورورم پیدا نمیشه !!

واییی من از عشم فاصله نمیگیرم تو هم نمیتونی هیچ کاری کنی فهمیدی (با داد گفت)که یهو........ ................................... انچه خواهید دید داریم و یه چالش هم پایان تست داریم. (عکس ادرینا خواهرادرین)

انچه خواهید دید:یعنی چی...2سال بعد...وای چه خوشگل شدی...... وای باورم نمیشه چند تا هستن2تا بزنید صفحهی بعد چالش جالبی دارم