اتفاقات عجیب تولد من😨

😐خوب هر سال روز تولدم حتما حتما یه قاصدک میاد و بنظرم عجیبه 😐هر سال قبل اینکه تولدم بشه یعنی تو کل ماه شهریور..

برام اتفاقات عجیب میوفته هی کابوس میبینم ازون ترسناکا 😐ما وقتی بچه بودم هرسال میرفتیم پیش دعا نویس که تا سال بعد منو نگه میداشت ولی دوباره سال بعد تولدم همین بود 😐

وقتی بزرگ شدم دیگه پیش دعا نویس نرفتیم چون اتفاقات رو به خانواده نمیگفتم 😐 دعا نویسا میگفتن همزاد داره، فکر کنم بدونید بعضی همزاد ها اذیت میکنن بعضیا خوبن, مال من مراقبم بود ولی بعضی اوقات منو میترسوند..

مثلا یه سال یه روح به اسم ستاره اومده بود که 4 تا بچه داشت 😐بعد من جلو مامانم باهاش حرف میزدم مامانم میترسید ازم البته هنوزم همینه معمولا مهمان میاد میگه نرین من تنها میترسم پیش مادیم بخوابم 😐

سال بعدش یه مرد قد بلند با صورت قرمز امد که منو تو خواب میشوند و وقتی بیدار میشدم تنم زخم بود 😐امسالم یکی هست خودم روش اسم گذاشتم لیکو :) این خیلی خوبه بعضی وقتا باهم درد دل میکنیم 😐(الان میگین این دیوونس) 😐من همه ی اینارو واسه دوستام تعریف میکنم ولی بعدش اونا میزارن میرن چون ازم ترسیدن یا میگن خودتو تغییر بده :) ولی من الان تست گذاشتم که اینو به همتون بگم :) من همینم و بخاطر بقیه تغییر نمیکنم :)💔اتفاقات دیگه ای هم میوفته مثلا هر سال یه چیز واسه یکی پیش میاد پارسال سینی چایی همش شکست شیشه رفت تو پای مهمونا 😐💔و کلی اتفاق دیگه حه چون اسلاید کم برداشتم نمیتونم بگم 😐💔

حالا اگه دوست دارین ادامشو بخونید بگید بسازم 😐💔برو نتیجه یه چیز جالب و ترسناک دارم 😨