لایک و کامنت یادتون نره.
باب اسفنجی زنگ زد به سندی و همه چیز و گفت.سندی هم اومد.
گفت:اوممممم باید فکر کنم؟!پاتریک:اومممم یاد وقتی افتادم که رفته بودیم دنبال فرمول و اون آقاهه ما رو فرستاد یه جزیره عجیب و بعد سندی یه کاغذ اورد و بعد باب اسفنجی یه چیزی روش نوشت بعد ابرقهرمان شدیم یادش بخیر.همگی به پاتریک زل زده بودن.پاتریک:چی شده چرا همتون به من زل زدید؟!باب:پاتریک تو نابغه ای!!!!پاتریک:میدونم.باب:سندی هنوز اون کاغذ و داری؟سندی:معلومه که دارم.بعد کاغذ و داد به باب اسفنجی.باب اسفنجی یه چیزی نوشت.
9 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)