قسمت دوم داستان رو با هم می خونیم!
ساعت ها گذشت و ظهر روز خرید فرا رسید. حالا وقت خرید مواد غذایی از فروشگاه زنجیره ای بود. نیما اینجا هم برای خرید سنگ تمام گذاشت. چیپس، پفک، آبمیوه، کیک و هر خوردنی دیگری که فکرش را بکنید!
وقتی خوراکی هایش را برداشت، با پدر و مادرش در صف پرداخت پول ایستاد.
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
من خودم این داستان رو بررسی کردم و خیلی هم لذت بردم و اینکه مفتخرم که داستانت به دست من رسید.....نظرم درمورد قرعه کشی منفیه واقعا دروغ اونم از نوع تبلیغاتی اش که با احساسات مردم بازی میکنن باعث میشن مردم فک کنن اصلا برای بردن ساخته نشدن... اگه قرعه کشی کتاب باشه من با جون دل انجام میدم! ...اما سایر قرعه کشی ها پنجاه پنجاه...قرعه کشی لوازم بهداشتی هم دوست دارم♥♥♥چالش دو: نه ازش رد میشم
ممنونم 😍
من توی یه قرعه کشی ماهانه یک کتابفروشی هر ماه شرکت میکنم که برنده اش با قرعه کشی ولی تا حالا اسمم در نیومده😔😅
منم خیلی به قرعه کشی چیزای دیگه توجهی نمی کنم
وایی چه باحال کجاس میشه به منم بگی ... من همیشه تو اینجور مسائل خوش شناسم چون تخفیف های آن چنانی میگیرم کجاس ؟
انتشارات روزگار هم قرعه کشی میکنه الکی هم گفته سفر به فرانسه...گفتم برو بابا تو این کرونا اگه کل اتاق رو کنی انبار کتاب های روزگار باز هم از این کارا نمیکنن مگه میشه دروغ میگن