|♡ آشیانه عشق ♡| پارت 19

🖤: دیدم تو نامه نوشته بود😲😦 ادامه....👈

نامه" مرینت مادرت در بچگی کش مویی رو به تو داده و مطمعنا گفته بهت که خوب از اون نگه داری کنی راستش رو بخوای اون رو مادرت با قدرتی درونی که داره اون کش مو رو برای تو درست کرد و در درون توهم کمی از نیروی درونی خودش قرار داد به همین دلیل مادرت بیمار شد و من بهش گفتم دیگه نباید از قدرت درونیش استفاده کنه اول از همه بهت درباره ی قدرت درونیت میگم تو باید به جنگل بری و در اونجا آموزش ببینی که به کسی آسیب نرسه چون اون قدرت خیلی قویه تو قدرت آب و آتش و باد رو داری تو باید بعد از نابودی اژدهای سیاه به سمت جنگل در کشور خودت بری در قسمت چپ جنگل درختی بزرگ هست که یکی از شاخه های اون متفاوت هست اون شاخه رو به سمت پایین بکش و ادامش رو خودت میفهمی و حالا درباره ی کش موت بگم اون یه کش موی عادی نیست بلکه خاص یعنی جادویی هست

ادامه ی نامه " اون رو مادرت برات درست کرد و در اون جادویی قرار داد که اون دورنگ داره و سنگ یشمی هست اون دورنگ سمت چپ رنگ چشم کسی که از ته وجود عاشقته و اون طرفش هم رنگ چشم کسی رو نشون میده که قرار رقیب عشقی و خطر برای تو باشه مراقب آدم های دورت باش موفق باشی امضاء: استاد فو { پایان نامه } 🖤:😦 اصلا باورم نمیشه استاد فو تو نامه همون کشی رو گفته بود که مرینت اون روز پارک گمش کرده بود من باید رنگ سنگ اون کش رو ببینم و مراقب مرینت باشم چون رنگ سمت راست کسیه که قرار برای اون خطر باشه ولی باید سمت چپشم ببینم یعنی ممکنه رنگ چشم من نباشه 😥 آخه من از ته وجودم مرینت رو دوست دارم آروم نامه رو گذاشتم داخل کشو و دیدم اون کش مو تو سر مرینته فکر کنم یادش رفته که درش بیاره آروم کش رو از توی موهاش جوری که بیدار نشه در آوردم تا ببینم

دیدم سمت چپش سبز رنگه و سمت راستش قهوه ای سوختست 😦 هورا رنگ سمت چپ رنگ چشمای منه 😍 ولی بایدم هواسم رو جمع کنم کسی که چشمای قهوه ای سوخته داره و بخواد نزدیک مرینت بشه مراقب باشم 😠☹️ دیدم موهای مرینت پخش شده روی صورتش آروم کش موش رو گذاشتم روی کشو موهاشو زدم کنارو بهش زل زدم واقعا آدم غرق اون صورتش میشد 😄 خیلی زیبا بود😊 مرینت مطمعن باش که از ته وجودم ازت محافظت میکنم همین جوری زل زده بودم بهش که خوابم برد 😴

❤️: بیدار شدم دیدم آدرین جلوی منه و خوابش برده چقدر تو خواب جذاب میشه که دیدم موهام بازه خیلی ترسیدم دنبال کش موم گشتم داخل کشو رو واز کردم که شاید اونجا باشه ولی نبود به جاش یه نامه بود نامه رو ورداشتم دیدم کش موم هم روی کشو ی بردلشتم و موهامو بستم یه پتو هم رو آدرین کشیدم و شروع کردم به خوندن نامه ...... بعد از خوندن نامه .... قیافه ی مرینت :😦😥😵🤧 ❤️: چی یعنی من قدرت دارم یعنی مادرم قدرت داشته که به کش موم نگاه کردم سمت چپش سبز بود رنگ چشمای آدرین بود پس اونه که از تمام وجود عاشقمه و سمت راست قهوه ای سوخته باید حواسم رو جمع کنم پس بگو چرا مادر همش میگفت باید مراقب کش موم باشم اون بهم حقیقت رو نشون داد کشم رو دوباره بستم روی گونه ی آدرین یه بوسه ی کوچیک زدم و رفتم پایین تا صبحونه آماده کنم 💖😊

💜: بیدار شدم رفتم دستو صورتمو شستم آدریا هنوز خواب بود رفتم پایین پیش مرینت . سلام خواهری ❤️: صبح بخیر ماریتا😊 💜: آدرین هنوز خوابه ؟ ❤️:آره آدریا هم خوابه؟ 💜: آره 💜❤️: یعنی باهم مو نمیزنن 😂😂 ❤️: من صبحونه رو آماده کردم بیابریم پسرا رو بیدار کنیم 💜: آره بریم ❤️: داشتیم میرفتیم به سمت اتاقا که دیدیم آدریا با چشای بسته از اتاق اومد رفت تو اتاق منو آدرین 💜: وا این کجا رفت ❤️: نمیدونم بریم ببینیم 😂 .. رفتیم دیدیم آدریا رفت افتاد رو آدرین🤣🤣🖤: آخ داغون شدم ☹️ این کیه بلند شو آدریا لهه شدم 💜❤️:😂😂 🧡: آی دیوانه خب گرمم شده بود اومدم اینجا 🖤: خب حالا پاشو از روم 🧡: باشه بابا بیا پاشدم 💜❤️: وایی مردیم ازخنده 😂 پاشید بیاید پایین صبحونه بخوریم 🖤🧡: باشه برید تا بیایم ..... پایین بعد از صبحونه🥤🥧🍦🥟🍡🍮🍪.... ❤️: هی بچه ها بیاید اینجا 🧡🖤💜: چیه چی شده؟

❤️: مامانو بابا هامون تماس تصویری گرفتن 💜: خب جواب بده سابین : سلام حالتون خوبه 💜❤️🧡🖤: سلام مامان و خاله آره حالمون خوبه شما خوبین ؟ امیلی: آره ماهم خوبیم منم بهتر شدم با گابریل اومدیم پیش سابین و تام 🖤: سلام مامان جون خیلی خوشحالم حالت خوب شده 😘 امیلی : مرسی پسر گلم ☺️ 🧡 : وایی مامان دلمون براتون تنگ شده امیلی: ماهم همین طور عزیز دلم تام و گابریل : هی برید کنار بابا ماهم میخوایم صحبت کنیم 🧡🖤💜❤️ :😂😂🤣 سابین : خب حالا شما هم بیاید اینم گوشی واسه شما 😒 تام : سلام پرنسس های من ❤️💜: سلام بابا تام : چی شد موفق شدید نقشه رو پیدا کنید؟ گابریل : حق باتامه 💜❤️🧡🖤: آره ما نقشه رو پیدا کردیم گابریل : خیلی عالیه تام : برای پس فردا ساعت ۴ هواپیماتون رو میفرستم تا به شانگهای برید تا پس فردا یکم خوش بگذرونید 😊❤️💜🖤🧡: ممنون ☺️💜❤: راستی از لاری و کاری چه خبر سابین : اونا هم حالشون خوبه نگا شون کن ❤: سلام پسر من💜: سلام دختر قشنگ من سابین ،امیلی، تام، گابریل: خدانگهدارتون 💜❤️🧡🖤: خدافظ

💜: حالا به نظرتون چیکار کنیم تو این دوروز ؟ ❤️: نمیدونم 🖤: میگم نظرتون چیه بریم یکم تو شانگهای بگردیم 🧡: آره ❤️: خب پس بریم آماده بشیم 💜🧡🖤: بریم 😊❤️💜🖤🧡: خب دیگه آماده شدیم بزنید بریم 🧡: ایندفعه دوباره پیاده رفتنیم یا با راننده بریم ؟ 💜: ایندفعه هم پیاده بریم خیلی حال و هوای خوبیه ❤️: آره بنظرم پیاده بریم 🧡:باشه ❤️: وایستید من یکم ماکارون درست کردم ببریم بخوریم 💜: ایول 🖤: آخ جونمی ماکارون🤩🤩🤩 ❤️: 😂😂 🧡: هی آدرین خان اینبار نمیزارم مرینت بهت بده 🖤: غلط کنی تو اصلا خودم ورمیدارم 😋 ❤️: آدریا تازه من واسه آدرین طمع توت فرنگی مخصوص درست کردم 😂🖤: بیا بیا اسکل شدی 😂😂🧡: واقعا که مرینت 😒 💜: خب حالا بیاید بریم دیگه دوساعت وایستادن سر ماکارون دعوا میکنن ❤️: باشه بابا بریم 😂 .... در حال قدم زدن ... 💜: خیلی خوبه که با لباسای عادی میایم ها ❤️: آره اینجوری ماهم راحتیم مردمم با ما راحتن و تظعیم نمیکنن 🖤🧡: آره دقیقا 🖤: آه هوا خیلی خوبه ❤️: آره همین طوره ☺️👧: 😭😭😭 🖤: میگم شما هم این صدای گریه رو میشنوین ؟

❤️: آره منم میشنوم یعنی صدای چیه؟ 💜: انگار صدای یه دختر بچست 🧡: آره صدا از اون کوچه ی تاریک میاد بیاید بریم ببینیم ❤️: آره بریم 👧: 😭😭😭😭 ❤️: دختر کوچولو بیا اینجا پیش من از من نترس میتونی به من اعتماد کنی 🙂 👧: من نمیخوام بهت اعتماد کنم چون من از آدم بزرگا بدم میاد اونا بدجنسن 😞😭 ❤️: ولی من آدم خوبی هستم لطفا بیا پیش من 👧: سلام من اما هستم ❤️: سلام اسم منم مرینته 😊 ببینم چرا از آدم بزرگا بدت میاد؟ اما: چونکه چون..که اونا مادرو پدرمو کشتن 😭😭😞😞 ❤️: واسه ی همینه که لباسات پاره و خونیه اما: آره 😞 💜🖤🧡: سلام کوچولوی ناز اما : اوناهم مثل تو آدم خوبین ❤️: آره این خواهره منه اما : سلام ❤️: حالا برامون تعریف میکنی چه اتفاقی افتاده اما: من و مامانو بابام یه مغازه ی کوچولو داشتیم ما خیلی خوشحال زندگی میکردیم اونا منو خیلی دوست داشتن و منم اونارو که یه روزی اتفاق بدی افتاد

اینم از این پارت 🙂❤ امیدوارم لذت برده باشید☺ من یه چیزی رو باید بهتون بگم من کلاس طراحی میرم و الان یه مسابقه دارم و اگه یکم دیر شد ببخشید😔😕 پارت بعدی رو با ۲۰ تا لایک میزارم💖💖 بابای👋