10 اسلاید صحیح/غلط توسط: Galadriel انتشار: 4 سال پیش 142 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام اینم از قسمت 4 اگه استقبال نشه دیگه واقعا بعدی رو نمی زارم 😭 😭 و❤ ❤ کامنت یادتون نره.
# مثل همیشه خصوصیات امی # پدر امیلی پیتر تامسون مو های مشکی و چشم های طوسی داره مادرش هم ورونیکا تامسون مو های بلوند مثل لونا 😍 😍 یه شخصیت جدید داشتیم به اسم فلور استنلی که به افتخار یکی از دوستام گذاشتم فلور هم مو های طلایی داره و چشم های مشکی بزرگ. خب بریم سراغ داستان 😍
# هاگزمید دومین اعزام # دراکو : امی بیا اینجا بشین. من : خب چرا گفتی که بیام اینجا. دراکو : ام خب هم میخواستم تشکر کنم و هم یه چیزی بگم . من : تشکر برای چی ؟ دراکو : برای نجات دادن جونم. من : خب هر کس دیگه ای هم بود همین کار و میکرد و .... . دراکو : و چیی. من : و سوالت آلزایمر. دراکو : ام من خوشم نمیاد با اون پاتر میگردی. من : خب منم خوشم نمیاد با اون دختره خود شیرین اسمش چی بود؟ دراکو : پانسی. من : آره اون پانسی مثل مرغ به تو میچسبه میدونی چیه تو به پاتر حسود ی میکنی چون دوستات بیشتر جنبه محافظ و مرید رو دارن. ( نویسنده : امی یکم نفس بکش 😡 😂 ) دراکو : خب اون گندزاده و مو قرمز همین الان دارن نگات میکنن . من : چی یی ی یی همین الان حرفت رو پس بگیر دراکو مالفوی. دراکو : از نظر من این بحث تموم شده. من : باشه و با عصبانیت رفتم بیرون 😡 😂 ) نویسنده :خاک تو سرت امی )
# از دید هرماینی : دیدم امی داره با دراکو دعوا میکنه که یهو امی از کافه اومد بیرون و گفت : بیاید از اینجا بریم هرماینی : امی تو دوباره با دراکو حرفت شد خاک تو سرت . ( نویسنده : مرسی هرماینی دمت گرم 😈 ) امی : من و اون نمیتونیم با هم دیگه حرف بزنیم. بیاین بریم شیون آوارگان. رون : شوخی میکنه! نه.
#اطراف شیون آوارگان # من : رون میخوایی یکم بریم جلو تر . رون : آم نه من جام خوبه مرسی. هرمیون : رون تو ترسیدی. رون : چی نه اصلا! پانسی از پشت سر : خب به به خانواده ویز لی خونه رویایی شون رو نگاه می کنن. فک کنم همه خانوادت توی یه اتاق میخابن. نه! من : اگه جرئت داری یه قدم بیا جلو تر. پانسی : اگه بیام جلو مثلا چی میشه. یهو سر خورد رفت سمت شیون آوارگان. کراب که انگار با شلوار ک مامان دوز اومده بود گویل هم کاپشن نداشت 😂 یهو دستکش های خودمم گم شدن پانسی که پا به فرار گذاشته بود منم که نمیدونستم جریان چیه داشتم سکته میکردم که یهو هرماینی و رون گفتن : هری یی! . یهو هری ظاهر شد 😨 من : هری تو میتونی نامرئی بشی. هری : خودم که نه ولی با ابن شنل جادویی میتونم. من : خب خیلی باحال بود . با هری برگشتیم سمت دهکده که هری رفت سمت یه کافه و دوباره شنل و پوشید 😬 رون : چرا رفت. هرماینی : چون دوباره اسم سیریوس بلکه رو شنید. من : خب هری دست بردار نیس. بعد از چند دقیقه هری اومد بیرون و صدای گریه اومد.و گفت اون لو شون داد امید وارم پیدام کنه تا خودم بکشمش( نویسنده : خاک تو سرت )
# سالن عمومی گریفیندور # من : هری کجاست . رون : رفته پیش پروفسور لوپین که پاترونوس یاد بگیره . من : شوخیت گرفته اجرای پاترونوس خیلی سخته . هری : ولی من تونستم . هرماینی : هری بازم که ما رو ترسوند ی من : بیخیال واقعا تونستی . هری : بار اول نشد ولی بعدش تونستم . من : به منم یاد میدی ؟ هری : خودم به زور تونستم ولی یه روز شاید . رون : رفیق تو دیگه کی هستی 😂😂 جنی : هی هری بهت تبریک میگم آفرین قیافه هری 😍 جنی : 😍 بقیه : 😲😮
رون : امی گربه تو خال خالی رو خورده من : چی پشمالو آزارش به یه مورچه هم نمیرسه . هرماینی : امی رون به من هم همین اتهام رو زد بیاید بریم پیش هاگرید . هری : من اصلا دوس ندارم بیام من : هری منم زیاد تمایلی ندارم ولی الان باید پیش هاگرید باشیم حتما خیلی ناراحته
# خونه هاگرید # بچه ها شما همین الان باید برید بیرون . من : هاگرید ما پیشت میمونیم . هاگرید نه خیر همین الان باید برید ولی قبلش رون من برات یه چیزی دارم . رون : خال خالی !!!! هورا . هرماینی : رون تو به ما یه معزرت خواهی بده کاری . رون : خیله خوب باشه معذرت می خوام. هری : هی باید بریم بیرون تا وزیر نیومده . اطراف کلبه هرماینی : امی تو ناراحتی زدم تو دماغ مالفوی . من : نه هرماینی : چرا من :کج منقار بیچاره رو اعدام کردن به نظرت باید شاد باشم 😢
خب دوستان پارت بعدی به احتمال قوی آخری این فصل هست پس گذاشتم تا کلی هیجان زده بشین
رون : خال خالی تو من و گاز گرفتی واسا . من :رون !! هری : رون کجا میری رون خال خالی را میگیرد . بچه ها فرار کنین . سگ بزرگی پشت سر آنها هاست پاچه رون را میگیرد و به داخل بید کتک زن مببرد من خیلی ترسیدم هری و هرماینی هم میرن تو خدایا چی کار کنم لعنتی باشه منم میرم . داخل بید هیچ کس نبود ولی یه وووو ووو 😱😨
آنچه خواهید دید : پیتر پاتی گرو .: امی چرا همه چیز و به دوستات ن میگی . من : آ عو وووو هرماینی : امی فرار کن خب این پارت تموم کامنت یادتون نره تستچی جان تو رو خدا قبول کن ❤ ❤ کامنت یادتون نره پلیس تا پارت هیجان انگیز بعدی هم خدافظ راستی اگه استقبال کم باشه بعدی رو خیلی دیر میزارم
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
5 لایک
قسمت بعدی رو گذاشتم حتما بخونید
مرسی❤
یه هفته اس که گذاشتم در حال برسی عه نمیدونم چرا 😢😢
وای السا چرا نمیخوای بعدی رو بزاری؟ لطفا بزار! الان چون همه درس دارن یا کار دارن، وقت نمیکنن بخونن!
لطفا بعدی رو بزار :)
قشنگ بود❤ بعدی رو بزار
عالی بود بعدی رو حتما بزار😘❤
سلام
دیدفعه نکنه عین من بعدی رو نزاری حتما بذار اگه کمک خواستی میتونم کمکت کنم
ولی میدونی تو تستچی تنها تستی که زیاد بازدید میخوره میرالکس هس
اگه خواستی داستانامون هم با هم ترکیب کنیم که شاید بازدید ها بیشتر شه
ممنونم من تا آخرش نوشتم سه ساله دارم رو این داستان کار میکنم شاید باورتون نشه ولی اوایل هری یه خواهر بزرگ تر داشت به اسم هانا که کلا حذفش کردم هزار جور تئوری نوشتم ولی با این بازدید های کم خیلی ناراحت میشم
خوش حال میشم هم کاری کنیم