
سلام. دوستان عزیز داستان قبلی رو بخونید این داستان بلنده و قراره که عالی پیش بره پس لطفاً بخونین و نظر بدین
سلام اسم من بِ بِ هست من یه دخترم . اسم سیاره ای که توش زندگی میکنم بَبی هست من کلاس دوم هستم(دوستان اونا آدمم و مدرسه میرن فقط تو یه سیاره ی دیگه زندگی میکنن و اسم سیاره و شخصیت رو از خودم در آوردم)من فقط بابا دارم چون مامانم از بابام طلاق گرفته.امروز روز اول تابستونه و سال بعد قراره برم کلاس دوم . رفتم پیش بابا اون روی مبل نشسته بود و داشت چند تا برگه میخوند بهش گفتم:بابا میشه بریم پارک؟)بابا:نه نمیشه کلی کار دارم)من:ولی مگه تابستون نیست؟!)بابا:آره دخترم ولی من کارم حوریه که تمام فصل باید کار کنم چه تابستون باشه چه فصل دیگه)
من آهی کشیدم و رفتم تو اتاقم با خودم گفتم :من میرم پارک چه بابا بخواد چه نخواد ) از پنجره اتاقم پریدم بیرون و به پارک رفتم و کلی کیف کردم حدود یک دو ساعت بازی کردم بعد میخواستم برم خونه ولی دوست داشتم بیشتر بازی کنم ولی نمیشد چون بابا منو دعوا میکرد و خیلی عصبانی میشد همین الانشم خیلی دیر وقته
سریع و با کلی بد بختی از پنجره ی اتاقم اومدم تو همون موقع بابا هم اومد و گفت:بِ بِ،کجا بودی؟)من:م....مم....م...من؟!.....من که.....جج....جایی نبودم)بابا گوشمو گرفت و برد تو انباری در رو قفل کرد و رفت گوشم درد میکرد نشستم یه گوشه انباری . تو انباری کوچیک و گرم و پر گرد و خاک بود. یک ربع گذشت .من که خیلی حوصلم سر رفته بود بلند شدم و تو انباری به دنبال یه چیز سرگرم کننده گشتم یه در کوچیک توی زمین پیدا کردم ،درو باز کردم دیدم فاضلابه ،فاضلاب خیلی بوی بدی میداد منم....
چاره ای نداشتم ،چون حوصلم سر رفته بود .رفتم تو فاضلاب ،پاهام خیس شد درو از بالا بستم
فاضلاب خیلی بزرگ بود که توی هر قسمتش یه چهار راه بود مثل هزارتو بود ولی بزرگ تر و بوگندو تر
من به اطرافم نگاه کردم چیزی جز جوب آب فاضلاب و پیاده رو های بغل جوب نبود.فاضلاب تاریک بود ولی کمی هم روشن بود
من ترسیدم چون شاید تو فاضلاب گو میشدم ولی بدنم ناخودآگاه به طرف جلو حرکت کرد داشتم مستقیم به راهم ادامه میدادم
داشتم مستقیم به راهم ادامه میدادم انگار فاضلاب تهی نداشت داشتم همین طور به طرف جلو حرکت میکردم که...
که................
................
بگم؟;)
خیله خب میگم
که ...........
زیر پام خالی شد یه تونل سرسره مانند بود .من داشتم همین جوری میرفتم پایین ،هر چی تلاش میکردم نمیتونستم برگردم بالاخره رسیدم به آخر سرسره و افتادم زمین
وایی چقدر دردم گرففتت چون خیلی محکم خوردم زمین وایی .با کلی درد بلند شدم دیدم که نمیتونم از راه سرسره برگردم اونجا فاضلاب بود .یه راه جلوم بود ، تصمیم گرفتم برم ،داشتم از اون راه میرفتم که
کههههه.........
........
دیدم که...
به آخر رسیدم و یه در اونجا بود (بچه ها دره مثل در خونه ی باب اسفنجی هست )اون در خیلی کثیف بود و خیلی بزرگ ،دستگیرش مثل فرمون کشتی ها بود ، دستگیره رو چرخوندم خیلی سفت بود منم که زور نداشتم
ولی انقدر زور زدم که در باز شد.درو به طرف خودم کشیدم و دیدم که پشت در............
دوستان عزیز این آخر قسمت اول بود اگر نظر بدید و بگید که خوبه یا نه بعدی رو میزارم و حتما نظر بدید و بگید که خوب بود یانه . ممنون که خوندید منتظر قسمت بعد باشید. و تستچی لطفاً ببر تو سایت و رد نکن،ممنون میشم.
نظر بدید دوستان و برای بقیه هم ارسال کنید^_^
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
خیلییییییییییییییییی عالی بود
من خودم داستان انیمه ای مینویسم
تا پارت دومش رفتم
راستی این داستانی که نوشتی
تصور کردنش خیلی اسون بود
از خلاقیتت خیلیییییی خوشم اومد
سلام.
ممنونم😊
قسمت بعد داستانم رو در صفحه ی دیگم مشاهده کنید.
کارفیه بزنید:میراکلس:دیوار بین ما قسمت ۱ تا بیاد ولی داستانم هنوز منتشر نشده،ولی منتشر شد بهتون اطلاع میدم
ممنون از نظر زیبات
آمممم
تست بد نبود
و دلیل اینکه کم بازدید میخوری اسم داستانته
آخه ب ب :/
به اسم ربطی نداره
تازه من خیلی از داستانش خوشم اومد
اسم ب ب رو پشت سر هم بگیم قشنگ میشه
یعنی اروم بگو ب ب
قشنگ میشه
تازه از خلاقیتش هم خیلی خوشم اومد👏👏👏👏
عالی
الان تستو تو علاقه مندیهام اضافه میکنم
سلام.
تلاش میکنم که داستانم رو بهتر کنم.
اسم داستان قابل تعویض نیست.
ممنون
وای،خیلی خوب بود،ادامه بده.👌👌👌👌👏👏👏👏
سلام.
بله حتما، ممنونم😊
قشنگ بود افرین✨🙂
سلام.
ممنونم از نظرتون🌸
افرین افرین 😉👌👌👌 تو تستم گفتی بیام تستت رو بخونم ، منم با کمال میل قبول کردمستی 😁 خب مقدمه بسه بعدیو بگذار
سلام.
ممنونم از شما😊😀😉
سلام تستت خیلی خوب بود بچه ها تست منم حل کنید رو نام کاربریم بزنید میاد
سلام.
این تست نبود داستان بود.
بله من داستان شما رو انجام دادم و نظر هم دادم خوب بود ادامه بدین👍
داستان خوبی بود آفرین ولی خیلی میگفتی که......که....... بیشتر صفحه ها بودن که ولی ادامه بده.
سلام.
ممنونم از اینکه داستانمو خوندی.
بله حتما قسمت بعد رو طولانی تر مینویسم.
خب حرفمو پس میگیرم، اگر ۳۰نفر تستم رو انجام بدن بعدی رو میزارم، پــــس به امید اینکه اون ۳۰ نفر هم بخونن و هم نظر بدن.
❤❤
خوب هست ولی عالی عالی نیست پس تلاش کن بهتر بنویسی❤ موفق میشی منتظر باش👍
سلام. بله حتما دفعه ی بعد برای نوشتنش بیشتر تلاش خواهم کرد و طولانی تر خواهد بود. ممنونم از اینکه نظر دادید.
سلام من همونیم که تو داستانم( سرزمین جادویی) نظر دادی گفتی بخون داستانمو
داستانت عالییییییی هست قسمت بعدی رو هم بزار😃
سلام.ممنونم این قسمت چهار روز در بررسی بوده ولی به لطف تستچی بالاخره منتشر شد.
اگر تعداد کسایی که داستان رو انجام دادن زیاد بشه و نظر ها هم مثبت و زیاد باشه میزارم اگر ۵۰یا۶۰مرتبه انجام شد و نظر ها مثبت بود بعدی رو میزارم.
لطفاً نظر بدید قسمت بعد قراره طولانی تر بشه و هیجانی و کلی اتفاق،پس این داستان رو بخونین و لذت ببرید و نظر بدید ، ممنون.
تستچی ممنون که گذاشتی پس از سال ها البته😂😂😂😂😂نظرمو هم ببر.