میراکلس(نابودی معجزه گرها)پارت ۶

اگه خوندی بزن بعدی مهمه

وسپریا :لیدی باگ میراکلسی پیدا کردی لیدی باگ:بله کت یادته میراکلس خورشید کت: وای این واقعا میراکلس خورشیده لیدی: بله کاراپیس: وای نه یه عالمه شهاب سنگ 🐢پناهگاه🐢 لیدی :ممنون از تو یویوم میراکلس خورشید رو در اوردم و انداختم گردنم یه نور شدید بیرون اومد اون یه کوامی بود ارنی:سلام من ارنی هستم من بهت هر قدرتی که بخواهی میدم فقط باید بگی🌞ارنی وقت طلوعه🌞 لیدی:ارنی وقط طلوعه و تغییر شکل دادم

از زبان لیدی سان:کاراپیس سپرتو غیر فعال کن کاراپیس:پناهگاه خاموش لیدی سان: ممنون (نکته الان همه به قدرت های بزرگسالی رسیدند)

لیدی سان: انفجار شهاب سنگ بعد همه شهاب سنگ ها منفجر شدن ارنی وقت غروبه کت: مواظب باشید بعد زیر پای همه خالی شد ما موفق به فرار شدیم ولی معجزه گر ها افتادند ته درّه همه:😱😰😨 مرینت و ادرین شما عاشق همید باهم برید و توی لندن باهم ازدواج کنید ماهم باهم میریم مرینت و ادرین:باشه

یک ماه بعد: از زبان من: مرینت و ادرین یه خونه میلیاردی خریدن و بقیه هم تو فرانسن ازبان مرینت :بعد عروسی منو ادرین همو بوسیدیم و یک ساعت در همان هال بودیم دو ماه بعد مرینت باردار شد

ایزی ایزی تامام تامام

ناظر عزیز لطفا همین حالا منتشر کن لطفا

پارت بعد پنج لایک