
پارت سه🖤🖤🖤

با ته رفتیم سوار ماشین شدیم ات: خب .... کجا داریم میریم ؟ تهیونگ: معلوم نی؟گفتم روز تعطیلی با هم باشیم . ات: باشه اوپا. تهیونگ: ععععع ، ا.تا بهم نگو اوپا ، میدونی که بدم میاد . ات: باشه 😂😂. تهیونگ : خب ات خانم کجا بریم؟ ات: نمیدونم ..... ام خب بریم شهربانی؟ تهیونگ : نه عمرا من تورو با این لباس ببرم جای شلوغ . ات : مگه لباسم چشه ؟ یه اخمی کرد که از درون پیچیدم تو خودم تهیونگ : یه نگاه بنداز زیاد باز نی؟ ات: مدل لباس پوشیدن من اینه . تهیونگ: میریم ساحل . ات: اکی .
(شب تو ماشین) ات: ته خیلی ممنون امروز خیلی خوش گذشت تونستم از قضیه ایلین و بابام بیام بیرون . تهیونگ: خواهش میکنم. داشتیم خدافظی میکردیم که ماشین بابام امد تو پارکینگ. از ماشین پیاده شد و ماهم پیاده شدیم . ات: بابا سلام. تهیونگ : سلام اقای لی . بابای ات : سلام بچها . بعد کلی سلام و احوالپرسی بابام و ته بابام تهیونگ رو مجبور کرد شام بیاد خونه ما
خلاصه تهیونگ امد بالا ایلین هم نچسب بازیاش رو شروع کرد ات: من میرم مامانم رو برای شام بیارم پایین. رفتم اتاق مامانم با کمک پرستار نشوندمش رو ویلچر و اوردمش پایین رفتیم سر میز شام رو خوردیم ته خدافظی کرد و رفت منم مامانم رو بردم اتاقش خودم رفتم تو اتاقم

(فردا صبح ) خبر مرگم امروز مدرسه دارم پاشدم دوش گرفتم لباسم و پوشیدم ساعت و دیدم 😮😮😮ساعت ۷ بود ۷ونیم کلاسم شروع میشه سریع رفتم پایین بدون صبحونه رفتم مدرسه
وقتی رسیدم ساعت هفتو بیستوهشت دقیقه بود سریع رفتم سر کلاس من بغل یونا دوست صمیمیم میشینم معلم امد و درس و داد و زنگ خورد و این کلاس تموم شد با اکیپ (اکیپ: ات ، تهیونگ ، لوهان ، یونا ، می هی و مینهو) رفتیم تو حیاط ات : دخترا خرید بعد مدرسه رو ..... یونا: یادمون هست . ات : خوبه . لوهان : من میرم آبمیوه بگیرم . بقیه : باشه. _________________________________________________بلتخره مدرسه امروز تموم شد با دخترا رفتیم خرید خب فردا تولد می هیه برا اون رفتیم خرید بعد خرید از دخترا خدافظی کردم و رفتم خونه ایلین : ع سلام ات امدی کجا بودی؟ دیر امدی. باز این زنه رو مخ ات : به بابام گفتم کجا رفتم . و سریع رفتم بالا اول به مامانم سر زدم هانا پیشش بود خواب بود و بعد رفتم تو اتاقم و ولو شدم رو تخت

( فردا) امروز تولد می هیه من نقاشیم خوبه پس برای کادو براش نقاشی خودش رو کشیدم خیلی قشنگ شده ساعت شیشه دو ساعت دیگه باید برم خونه می هی خانوادش براش تولد گرفتن همه دوستاشم دعوتن رفتم دوش گرفتم اومدم لباسی که دیروز خریده بودم رو تنم کردم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود پارت بعدی🍷🎈
غمگین🥲🖤🌪
♥️♥️♥️♥️
عالی بود آجی 🍭🌈
شاد🎡💫
💚💚💚💚
شاد👀👀🤭🤭🤭
عالی بود ❤️🖤
♥️❤️❤️
یه عالییییه😽🤝💜
❤️❤️❤️