من و خاندان جئون پارت ۶

⁦꒰⑅ᵕ༚ᵕ꒱˖♡⁩⁦♡˖꒰ᵕ༚ᵕ⑅꒱⁩

(فردا صبح از زبان ا.ت) امروز باید برم کمپانی خیلی هیجان دارم ره افتادم سمت کمپانی وارد کمپانی که شدم جونگ کوک رو دیدیم داشت قهوه میخورد نمیدونم چی شد قهوه پرید تو گلوش (از زبان کوک ) تمرین تازه تموم شده بود اومدم طبقه پایین داشتم قهوه می‌خوردم که ا.ت رو دیدم تعجب کردم واسه همین قهوه پرید تو گلوم +جونگ کوک خوبی £ ا ا.ت تووو+نه په £😳😳+وااا مگه هیولا دیدی £ نه چیزه +چیههه😱 £خیلی بی ادبی +😒£ تو اینجا چیکار میکنی+من میکاپر بومگیو هستم £ا اها

(یادم رفت تو اسلاید قبل بگم لباس ا.ت بود) نمیدونم چرا وقتی ا.ت گفت میکاپر بومگیو هست ناراحت شدم پوففف باید میکاپر خودم بکنمش نمیدونم چرا ولی باید این کار رو بکنم (از زبان ا.ت) تازه شروع کده بودم به گریم کرده بومگیو که پی دی نیم اومد و گفت باید میکاپر جونگ کوک بشم (فلش بک)£اههه این چه نوع میکاپ کردنیه من این میکاپر رو نمی خوام نامجون :باز چی شده £هیونگ تو به عنوان لیدر باید یک میکاپ آرتیست جدید برای من بیاری نامجون :واسه چی !؟

£آخه این یکی خیلی انگار تو کف اینه که من مکنه بزرگ ترین بوی بند جهانم نامجون :همه همین جورین میخوای برم عمم رو بیارم که اینجوری نباشه @ا.ت رو بیار 😂😂£ الان این کجاش خنده داشت؟! @آخه اون دختر بی استعداد در گریمری وااای فکر کن اگر ا.ت رو بیرین چی می شه😂😂 یونگی : تهوینگ با اینکه شناخت خوبی از خواهرت ندارم ولی می دونم از تو یکی بهتر گریم میکنه 😂😂 @😒 جیمین :ا.ت اومده داخل کمپانی ولی نمد چرا £من دیدمش بهش گفتم گفت گریمر بومگیو هست نامجون:باش پس من به پی دی نیم میگم میکاپر تو و بومگیو باهم عوض بشه £مرسی هیونگ (پایان فلش بک)

(از زبان ا.ت) نمیدونم چرا ولی وقتی که پی دی نیم گفت میکاپر جونگ کوک شدم خوشحال شدم 😕 من اصلا از پسرا خوشم نمیاد ولی جونگ کوک انگار فرق داره 🙁 اههه اصلا بیخیال برم پیش بی تی اس £سلاممممم بدووو بیاا زود + اولندش که من از کسیی دستور نمیگیرم و دومندش من با آرامش کارام رو میکنم و اگر کسی مزاحمم بشه تو دهنی می خوره😒 £😐😑 نامجون :چته خودت گفتی همچین میکاپری میخوای که به اینکه عضو بزرگ ترین بوی بند جهانی اهمیت نده😂😂 £نه به قبلی نه به این😑 +انتظار بی جا از من نداشته باش حتی اگر پادشاه هم باشی باز هم من همین جوری با هات رفتار می کنم

امروز بی تی اس فقط تمرین داشتن واسه همین نیازی به من نبود منم رفتم بیرون که یه پسری اومد جلوم هرچی میرفتم عقب یکی دیگه بهش اضافه میشد که چسبیدم به دیوار یکی از پسرا:به به چه دختریی🤤 خوردن داری 😋 +خفههههه پسره :چیییی (با داد) چی گفتییی😡😡😡😡😡 £هویی صدات رو بیار پایین تا گلوت رو نشکوندم پسره :اوه اوه اوه آقا کی باشن £پرسیدنش به تو نیومد😏

خب تموم ببخشید اگر کم بود سرم خیلیی درد میکنه😖