
های گایز این رمانی که تو نظرسنجی گفتم انشالله که خوشتون بیاد تو کامنتا منتظر نظر های خوشگلتون هستم
"به نام خداوند بخشنده مهربان " نام داستان شاید رویایی :: تاریخ اپ ۱۶ ۶ 🌼پارت اول 🌼 مشخصات تو : اسم تو مهرناز هست و با دوستت ساناز که همونم هم سن تو هست هم خونه این تو یه دختر ۱۹ ساله هستی که موهای بلند خرمایی داری 👩با چشم های متوسط خرمایی و قد ۱۸۶ 😍 از تیپ لش و اسپرت خیلی خوشت میاد 🧍♀️و همیشه هم خیلی خون گرم و مهربون و کیوت هستی و عاشق اهنگ های کیپاپ هیپاپ نی دی ام و... این طور سبک ها هستی به کره جنوبی و شهر سئول خیلی خوشت میاد تو از الان با بی تی اس آشنايي زیادی نداری و فقط اتنگ هاشون رو گوش میدی و خیلی کم ارمی هستی 😍تازه گواهینامه گرفتی و واسه پاسپورت درخواست دادی 📜اهل شیراز هستی اما توی دانشگاه امیر کبیر تهران دانشگاه قبول شدی ☺رشته ی موردعلاقه ی تو طراحیه به خاطر اینکه خیلی عاشق رقص و طراحیش هستی 😇 تو از رنگ های ابی 💙 سفید 🤍 مشکی 🖤 و یکم قرمز ❤ در طول هفته سه روز دانشگاه داری " شنبه 'یکشنبه 'دوشنبه " هر روز دوتا کلاس داری طراحی و اجرا 🤭که .... توی همه ی این کلاس ها یه پسریه ۲۱ ساله هست که تقریبا موهاش پرکلاغی و قد بلندی داره و همیشه تیپ اسپورت میزنه 🤞که تو رو دوست داره اما تو دوستش نداری اونم تا حالا به تو سه تا چهار بار اعتراف کرده 😛 خوب بریم واسه شروع داستان : 👇... از زبان تو "مهر ناز " :👇 روز شنبه : امروز با خستگی زیاد از تختم اومدم بیرون جلوی اینه موهام رو شونه کردم و بالا دمب اسبی بستمش 💫 رفتم طرف دستشویی و دست و صورتمو شستم و مسواک زدم 😇بعدم مثل همیشه رفتم تا صبحونه رو امده کنم بعد ساناز رو بیدار کنم چون عادت گندش رو میدونم که اگه خواب کاملش رو نکنه سر درد بدی میگیره مگه اینکه اتفاق خوبی در راه باشه 🙄😂 صبحونه رو با کرم ارده ،قهوه ،شکلات صبحانه ،شیر ،شکلات داغ،و نون تست اماده کردم🥞😋 بعد به سمت اتاق ساناز رفتم در زدم وارد شدم وقتی رفتم تو ساناز رو دیدم که داره با چشم های نمیه باز به من نگاه می کنه مهرناز $ ساناز £ $عجبی خانم بیدار تشریف دارن 🤨 £با صدای در زدن تو بیدار شدم خانم 🤪 حالا چرا الان پاشدی؟؟؟ $خانم خانما ساعت رو دیدن ۲ ساعت دیگه باید
دانشگاه باشیم و گرنه این اغای سعیدی رامون نمیده و همینجوری که حرف می زد به سمت ساناز رفت که پاشده بود و داشت موهاش رو شونه می کرد شونه رو ازش گرفت و تند تند موااش رو ساف کرد که داد ساناز بالا رفت ۰🤐 £ اخ موهام .چیکار می کنی $ وای ساناز انقدر غر نزن دیرمون میشه بدو بدو بدو اماده شو بیا پایین صبحانه رو اماده کردم بخوریم بریم و هیمنجوری موهای ساناز رو بالا می بست £باشه برو الان میام $باشه زودی اودمدیا 😉 £ باشه برو اومدم تو با سرعت رفتی تو اتاقت و لباسات رو پویشیدی "مشخصات لباس های تو " :👇... " موهات رو که بالا بسته بودی یه هودی مشکی برداشتی پوشیدی و یک شلوار مشکی مازراتی و کفش اسپورت مشکی و شال سفید مشکی "کلا طبق مشخصاتت که گفتم از رنگ مشکی خوشت میاد "🖤 ارایش ملیح کردی که برگرفته بود از ریمیل کرم و رژ صورتی رنگ خیلی خوشگل زدی 💋
لاکت هم که مشکی بود ناخونات بلند بود 💅 گیفت رو برداشتی کتاب هات و گذاشتی توش کیفتم طبق معمول مشکی بود 🖤 رفتی پایین ساناز اومده بود اون خیلی خوشگل شده بود "مشخصات ساناز " :👇... شال صورتی که به گلبهی خیلی می خورد کفش سفید ال استارل مث ماله تو فقط رنگاشون فرق می کرد بعدم یه هودی گلبهی و شلوار گلبهی مازاراتی بعد هم که کیفش که مث تو مشکی خالص و ال استار (تو و ساناز چیز های ست زیاد دارید و خیلی هاشونم ال استارل هست 🤩) بعدم ریمیل زده بود و کرم و رژ کی خودت زدی گفتم که ست زیاد دارین کلا تو و ساناز اینجور تیپ ها خیلی دوست دارین 🖤 $وای ساناز چه خوشگل شدی 😍 £ساناز یه نگاه به مهرناز کرد گفت خودت رو دیدی محشر شدی دختر 🥰😍 صبحانه خوردید و داشتی مرفتین سوار ماشین ۲۰۶ مشکی تو و ساناز که هر دوتون یکی داشتین شدین و رفتین دانشگاه ♥️ وارد که شدین ....😬 ادامه دارد ....🌸 🌼 پایان پارت اول 🌼

زیاد انتخواب کردم
Sorry 😞
........
لایک کامنت فالو اگر خوشت اومد معرفی کن
نتیجه توضیح
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (1)