{عشقی ماوایی}

اسم ا.ت، مشخصات ظاهری:چشمای سیاه بزرگ، لبای کیوت قرمز، موهای بلند مشکی، دماغ کوچولو، اندام خوش فرم، سن: ۲۰، رنگ مورد علاقه شم:قرمز و خاکستری از اقیانوس، ارتفاع میترسه. یه سگم داره به اسم:پشمک. ا.ت عکس بالا . .

سلام من مثل دخترایی دیگه نیستم، یعنی من یه قدرت ماورایی دارم که هم دنبالشن، برای همین منو تو ازمایشگاه زندانی کردن که قدرتمو ازم بگیرن. ولی من فرار کردم تا جایی که تونستم فرار کردم که رسیدم به یه اقای تقریبا میخورد هم اندازه من باشی. رفتم جلوش وایسادم گفتم. ا.ت:ب... بخشید اقا ترو خدا کمکم کن کمکم کن. اقاعه:و.... ایسا چی میگی اصلا تو کی. ا.ت:من یه جا ببر بهت میگم. از زبان جوئن کوک:امروز صبح پاشدم صبحانمو خوردم تا پامو از خونه گذاشتم بیرون از بخت بده من یه دختره امد ازم درخواست کمک کرد

کرد. کوک:و...... ایسا چی میگی اصلا تو کی!. ا.ت:من یه جا ببر بهت میگم. تصمیم گرفتم ببرمش خونه با اینکه میدونم اعضا جرم میدن ولی گناه داره. بس گفتم:بیا دنبالم. از زبان ا.ت:گفت برم دنبالش من رفتم منو برد به یه خونه که چه عرض کنم قصر بود. پس وایسا ببینم اینا که۱,۲,۳,۴,۵,۶با این اقاعه7 نفرن یعنی هفتا پسر یا خدا نکنه اینا هم هم دست اون ادمای عوضین.از زبان کوک:وقتی رفتیم تو خونه معلوم بود کوب کرده بود. JK:اسمت چیه ناشناس. ا.ت: من ا.ت هستم کیم ا.ت و شما؟ JK:من جوئن کوک هستم صدام کن کوک. ا.ت:اُکی.رفتیم تو با قیافه وحشتناک اعضا روبرو شدیم.N: ببینم اینجا چه خبر کوک این کیه!JK:ا... ین

ا.ت.Jin:ا.ت خوب اسمش ا.ت نسبت با تو چی ها. JK:با من نسبتی نداره ای بابا بگذارید توضیح دهم فرزندانم. اعضا باهم:توضیح بده ببینیم، JK:خوب این دختره که میبینید اسمش ا.ت، N:گفتی اسمش ا.ت بابا. JK:عه گفتم، خوب من وقتی بیدار شدم صبحانو خوردم تا پامو از در گذاشتم بیرون این خانومه ازم درخواست کمک کرد. منم بهش کمک کرد. N:اخه پسر مونگول نمیگی شاید( اینجاشو ارام میگه که ا.ت نشنوه)دزد باشه. JK:نه.... نه... نه بزار خودش توضیح بده منم نمیدونم. Tae:خوب، خانوم ا.ت میشه بگی اینجا چه خبرررررررررررررررررررررر.

ا.ت:ب.... بله خوب شکه نشیدا، همه اعضا:نمیشیم دِ بگو، ا.ت:من از دوران کودکی باهمه بچه ها فرق میکردم، یعنی من یه قدرت ماورایی دارم که همه دنبالش برای همین منو تو ازمایش گاه زندانی کرد ولی من در رفتم و این اقا جوئن کوک دیدم ازش درخواست کمک کردم ایشونم منو اورد اینجا. N:خوب..................... چی گفتی تو در رفتی الا برای ما شایعه نش وایی کوک تو رو خ.... ف... ه. میکنم. JK:ن.... نه ترو خدا من فقط به ایشون کمک کردم منو نخور😂. از زبان ا.ت:داشتن دعوا میکردن منم داد زدم گفتم:بببببببببببببببسسسسسسسسسسسسسهههعهههههه. همشون ساکت شدن، ا.ت:میشه خودتو معرفی کنید من کردم نوبت شماست. اولین نفر اون پسر مو ابی بود اهان پس اسمش نامجون،بعد اون پسر که شانش بزرگ بود پس اسم این جینه،اسم این پسر که شبیه پیشی وایییی نه نه اسمش یونگ یه عررر❌، اسم این اقا که به قول خودشون سانشاینه جیهوب، اسم این پسر وایییییی نه نه این چنقزه کیوت عرررررر اسمش جیمین، اسم این پسر جون بابا چه دافیه برای خودش تهیونگ به قول خودI'm good day و اخرین نفر این خرگوشس کوک این نه نه این چقدر خوردنی. اسم گورهشونم بی تی اس پس، نامجون:خوب فهمیدی ما کیم،

ا.ت:بله بله کامل فهمستم، شما نام جون هستید، شما جین هستی (اینجا جین میپره وسط حرف ا.ت)جین:به من نگو جین من وردوایدهنسام هستم( درست نوشتم)ا.ت:اُکی، شما وردوایدهنسام هستی، شما یونگی هستید، شماهم جیهوپ هستید، شما جیمین هستید، شماهم جذاب لعنتی ای وا ببخشید شماهم تهیونگ هستید، شما هم خرگوش عه عه نه عذر میخوام شما کوک هستید، Tae:به من چی گفتی دقیقا گفتی جذاب لعنتی درست شنیدم، ا.ت:نه..... نه میخواستم بگم تهیونگ.ته:باشه قانع کننده بود، کوک :ولی تو که به من گفتی خرگوش. ا.ت در ذهنش:عجب شکری خوردما. ا.ت نه اخه خیلی شبیه خرگوشی. نامجون: خب بچه بس کنید، بگو ببینم قدرت چیه. ا.ت:این شد یه سوال من قدرت اینه که حر کی که بخوام اسکن میکنم خودم شبیه اون میکنم نگاه کن. خوب نگاه کردم به کوک وقتی اسکن شد صورتم شبیه کوک شد وقتی برگشتم دیدم اعضا دهانشو به کف زمین خورد. میخواستم جر بخورم از خنده ولی نمیشد. ا.ت:دیدید.جیهوپ:این چه سمی بود. کوک:وای من چه زیبای خفته ندزدنم یه وقت. ته:کی میاد تورو به دزدا.ت بیا منو اسکن کن.ا.ت: چشم قربان😂 وقتی اسکن کردم ته صورتم شبیه کردم.ته:وای سفید برفی جذاب خوش تیپ عشق کیوت کی بودم من چش نخورم من. اعضا:😐😂😂😂😂😂😐شوگا:خوب بس کنید این پچه بازی هارو معده کوچیکه داره معده بزرگرو میخوره پس یعنی چی یعنی اینکه من گشنمهههه، جین:منم همینطور ولی غذا نَرِیم، ا.ت:من غذا بلدم درست کنم. نامجون:باشه درست کن ولی مسموم نشینی یه وقت. ا. ت:نه بابا مگه کرمی مرضی چیزی دارم. همه اعضا بغیر از نامجون:راست میگه مگه کرمی مرضی داره. ا.ت:من باخودم بودم شما چرا میگین😐🔪 اعضا:😂😂😂😂😂😎رفتم غذا درست کردم روامین (نمی دونم درست نوشتم یا نه 😐🔪)درست کردم خوردن از قیافهاشون معلوم بود که دارن از غذا خوردن لذت میبرن. ا.ت:خوش مزه بود، جیمین:عالی پرفکت، حداقل از غذای جین خوش مزه تر بود، جین:چ..... چ...... چی از غذای من خوش مزه تره این از غذای من خوشمزه تر نه این این این جیمین یه چی میگم عر بزنیا، جیمین:😂مثلا چی میگی، جین :یادته رفته بودیم هتل تو فرانسه اره، بعد غذا باد داره بود توهم نمی دونستی هی میخوردیم. خ، جیمین:بببببببببببببببسسسسسسسسسسسسسهههعهههههه کن باشه ببخشید😒 جین:دیدی ظایع شدی، ته با کوک:بریم پارک پیلیز🥺،ا.ت تو ذهنش:ای نه نه فدا تان چه خوردنین ایا واییی😐. ا.ت :من موافقم ولی پارک نه شهربازی بله.( چه خودمونی شده ای ا.ت ما😐🔪) اعضا:بریم رفتیم شهربازی گشتیم خندیدم گفتیم از خنده پاره شدیم امدیم خونه