💜دریای معجزه آسا پارت هفتم

ادامه پارت شش بچه ها من اشتباهی پارت شش را زدم فقط بیاد تو پروفایلم هواسم نبود 😐 خوب ادامه ‌:از زبان راوی :مرینت گفت :آدرین من خیلی دوستت داشتم اما خجالت میکشیدم بهت بگم ولی... تموم این مدت تو هویت منو میدونستی و.. تو گربه سیاهی من همیشه عاشق تو بودم و نمیتونستم گربه سیاه را ببینم من. ازتو معذرت میخوام

از زبان آدرین :اشک تو چشمای مرینت جمع شده بود اون یک دختر فوق العاده احساساتی بود من دیوونه اش بودم دوست نداشتم غمش را ببینم پس گفتم :مرینت گریه نکن من من کور بودم که تو رو نمی‌دیدم ولی. خیلی عاشق تو یعنی در حالت ابر قهرمانی شده بودم تو برام جذاب بودی ما هم را تو شب ملاقات میکردیم ولی همچی درخشان بود مثل روز اما الان من عاشق تو هستم 😘😘 مرینت پرید بقلم اشکاش را پاک کردم و گونه اش را بوسیدم (از اینجا قراره یکم احساساتی تر بشه ناظر عزیز لطفا منتشر کن)

از زبان مرینت :شب شد من راس ساعت 12 شب میخوابیدم امشب هم خسته بودم ما یک اتاق برای مهمان داشتیم که اونم مثل اتاق من 2 طبقه بود ولی بالکن نداشت تم اتاق طوسی. و سبز بود اون اتاق را یکم تغیر دادیم و شد اتاق آدرین 💚

شب قبل از خواب بقلش کردم و رفتم تو تختم تیکی گفت :شب بخیر مرینت 💜😍 ازش پرسیدم :تیکی چرا تمام این مدت نمیگفتی که گربه سیاه همون آدرین هست؟؟ تیکی گفت :چون استفاد نمی اشت و ما اجازه نداریم هویت صاحب مقابلم ن را بگیم از دهمون حباب در میاد (دوستان استاد فو فراموشی نگرفته ولی فردا شرایط متفاوته) بهش گفتم:حق با تو هست تیکی من امیدوارم استاد فو آزمون ناراحت نشه فردا میریم پیشش ولی آدرین فقط برای جون من هویتش را فاش کرد اما اونم فهمید وایسا احتمالا وقتی بهش کلاه را دادم متوجه شده منو دیده که از اتاقش رفتم بیرون اما این راز بالاخره بر ملا میشد چه الان چه آینده شبت بخیر تیکی 😜🍒 تیکی :شب بخیر مرینت 😃💋

از زبان کتی همون تکشاخ درخشان و خواهر 3 مرینت :میا همون کوامیش هنوز خواب بود من از پنجره به دریا خیره شدم(بچه ها از اونجا که این داستان خیالیه فرانسه دریا داره) من قدرتم آب بود پس علاقه ی زیادی به دریا داشتم البته مرینت هم عاشق دریا و صدف بود 😄 با خودم گفتم چه خوبه که بهش پیشنهاد بدم با آدرین بره دریا تا یکم خوش بگذرونه البته تو زمستون دریا یخ میزد 💙🌚

البته میشد السا هم با نامزدش جک بره (السا خواهر بزرگه هست که نامزد داره و میخواد باهاش ازدواج کنه اسم نامزدش جک هست و قدرت جک هم خاک هست) ادامه ی صحبت کتی :من معمولا راس ساعت 9 پا میشدم ولی امروز سحر خیز بودم مرینت همیشه زودتر پا میشه ساعت 7 صبح بیدار میشه من مرینت را خیلی دوست دارم چون اون خیلی خوبه 😘😘

میا داشت بیدار میشد که ناگهان ارباب شرارت را دیدم که دنبال استاد فو میرفت من.....

دوستان من خیلی زحمت کشیدم و فکر کردم لطفا لایک کنید 🌟 🌟