
اگه راضی بودید لایک کنید
دکتر: ولی خب شما یکم اینجا بشینید تا نتیجه ی آزمایش بیاد یون: خب اگه آزمایش گرفتید چرا از ما سوال پرسیدید😒😑( خب راست می گه😅) بعد از اینکه کنیا و یون با دکتر حرف زدن جواب آزمایش اومد جواب آزمایش: خانم ........لیا بیماری خون ریزی معده دارد و باید حتما عمل کند😵😵وقتی لیا و یون جواب آزمایش رو خوندن خیلی ناراحت و اعصبانی شدند سپس هر دویشان به اتاق لیا رفتند کنیا : وایییییی لیا حالت خوبه ما رو نگران کردی😶😣
لیا: اول یه سرفه می کنه و بعد می گه من حالم خوبه نگران من نباشید کنیا:😣 یون: خب لیا: خب که چی یون: چیزی هست که بخوای به ما بگی لیا: منظورت چیه کنیا: الان وقتش نیست یون لیا : درمورد چی صحبت می کنید یون: خودت بیشتر از همه می دونی تو تا به حال خون بالا اوردی🤮
لیا: تو از کجا می....... نه نه چی داری می گی منظورت چیه یون: دروغ نگو ما همچی رو می دونیم کنیا: یون بسه یون: نه چرا بس کنم فکر می کردم که ما بهترین دوستاتیم ولی خب اشتباه فکر می کردم لیا: آخه نمی خواستم شما رو نگران کنم همین😔😣یون: 😤😡😠 کنیا: اینجا رو حق به یون می دم ما به هر حال دوستت بودیم باید به ما می گفتی لیا😣ببخشید ..کنیا: لازم نیست معذرت خواهی کنی ما فقط به خاطر خودت می گیم🤗خانم پرستار: خانم ها لطفا بیاین بیرون بیمار باید استراحت کنه یون و کنیا: چشم الان ما رفتیم لیا: کنیا صبر کن میشه یه سر به مامانم بزنی ببینی حالش خوبه مرسی😣کنیا: باشه دختر نگران نباش حتما می رم لیا: ممنونم
ادامه ی داستان از زبان جیمین: بعد از اینکه با دخترا خداحافظی کردیم به سمت خونه حرکت کردیم هر چهارتامون خیلی ساکت و آروم بودیم که تهیونگ سکوت رو شکوند تهیونگ: خب به نظرتون دختره مرده؟ جی هوپ جیمین و جونگ کوک: خدا نکنه چی داری می گی تهیونگ:🤐 جیمین: امیدوارم که حالش خوب باشه جونگ کوک : منم همین طور جی هوپ: 😒چی شده که دختره انقدر برای شما دو تا مهم و با ارزش شده هاااااااااا؟ جونگ کوک:خب ما باید به هم وطن های خودمون کمک کنیم دیگه مگه نه هیونگ😂😅 جیمین: راست می گه خب😶 ( منحرف نشید😈)
خب این پارت تموم شد پارت بعدی رو زود میزارم💗
اگه از داستانم راضی بودید لایک کنید و نظرتون هم در کامنت ها بگید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
چشم 😅