من بدون تو نمی تونم (مقدمه)

داستان درمورد دختری به اسم لیا هستش💗 لیا یه آرمی هستش که تمام اعضای بی تی اس رو دوست داره( ot7🖤) لیا یک خواهر بزرگ تر از خودش داره که اسمش چو 💕 وقتی لیا ۱۴ سالش و چو ۱۸ سالش بود پدرشان را از دست دادند چون پدرش در راه برگشت به خانه با یک ماشین تصادف می کنه و از دنیا میره😶🖤💘

در حال حاضر لیا ۲۲ سالش لیا دو تا دوست به اسم کنیا و یون داره که این دوتا دوست بهترین و صمیمی ترین دوست های لیا هستن کنیا از همه بزرگ تره و بعد از کنیا یون بزرگ تره و بعد از یون لیا هستش که از همه کوچک تره😊🤗

توضیح درمورد لیا: لیا دختری آروم و ساکتی هست😶لیا از کتاب خوندن خوشش میاد مخصوصا اگه عاشقانه یا غمگین باشه🖤📖📚 و همچنین لیا خیلی خجالتی مهربون و با ادب هستش.... و همیشه ی خدا هم می خنده برای همین همه لیا رو دوست دارند ولی خب پشت اون خنده ها مهربانی هاش غم و غصه هستش😔🖤🖤 و تنها کسانی که از این غم و غصه ی لیا با خبره هستند کنیا و یونن ولی خب بعضی چیز ها هم هست که کنیا و یون هم خبر ندارند مثل............

۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ برو بعدی

خب حتما شما ها این دو تا کیوت رو میشناسید!😍 بله بله داستان درمورد جیمین و جونگ کوک هستش😆😊🤗 ولی بقیه ی اعضا هم در این داستان هستند😊

خب اگه به نظرتون داستان خوبیه لایک کنید و یا نظرتون رو توی کامنت ها بگید🤗