برو بخون 😁✨
هممون گشنمون بود رفتیم سر میز ناهارمون و خوردیم تصمیم گرفتم با آلیا بریم خراب رفتم سوار ماشین شدیم راه افتادیم سمت پاساژ وقتی رسیدیم چشمم خورد به یه مغازه توش پره وسایل برای زوج ها بود مثل انگشتر، گردنبند.... رفتیم تو من یه گردنبند M, A خریدم A رو من میندازم M رو آدرین آلیا هم یه انگشتر که روش نوشته شده بود l love you خرید بعد از کلی خرید ساعت نزدیک 8 بود که تصمیم گرفتیم یه خورده خوراکی بخریم تا فیلم ببینیم
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
مردیمآقادوروزهگذشته😑😐🤜
والا من گذاشتم تسچی منتشر نمی کنه 😢😔
شایدبخاطراینکهدوتاچهارتاباهممیزاری🤔
نه فک نکنم ربط داشته باشه حالا الان 12 رو گذاشتم
یکچراانقدردیردوچراجایحساس؟😪😢
والا من میزارم تسچی ثبت نمیکنه الان تا 12 گذاشتم 🙄
عالی بود 💛 زود پارت بعدی رو بزار بااااااییی 💛 💛
❣️✨
فوق العاده بود دوست داشتی داستان منم بخون تنکص 🍫😍
وقت کردم میخونم عزیزم
عالی بود 😍😍
مرسی✨
عالیییییی بود پارت بعد رو زود بزار
گذاشتم 🤗