من و خاندان جئون پارت ۵

(از زبان ا.ت ) شام رو کشیدن اما منتظر یک نفر بود که صدای زنگ اومد وقتی در بار شد با چهره ای که دیدم نوشیدنی پرید تو گلوم × ا.ت حالت خوبه +این که ×آره استاد جئونه ×خونه ی شما چیکار میکنه ¥ا.ت این عمه ی ماست این هم دخترش یوجون +اما شینی تو که موقعی که استاد و جونگ کوک وارد کلاس شدن گفتی این کیه دیگه ×آره اولش حواشم نبود بعدش هم که میخواستم بگم نذاشتی 😁😅 (علامت یوجون÷)+خب بگذریم سلام ¶سلام عزیزم ÷سلام من جئون یوجون هستم +سلام منم کیم ا.ت هستم °خب حالا بریم سر میز غذا سرد شد (از زبان ا.ت) بعد از شام رفتیم خونه اینقدر خسته بودم که با همون لباسا خوابیدم🥱😴{صبح}&ا.ت ا.ت ا.ت +هااااا &پاشو دیگه خرس تنبل +پاشم چیکار 🥱&دانشگاهت دیر میشه ها +باش تو برو منم میام &زود باش دیگه لباسات هم هنوز عوض نکردی صبحونه هم نخوردی پاشوووو +باشه من رفتم حموم (خب در این زمان اتفاق خاصی نیفتاد ا.ت صبخونه خورد و راه افتاد (لباس ا.ت)

¶سلام بچه ها امروز یه دانش جوی جدید داریم جئون یوجون ÷سلام من جئون یوجون هستم +شینی میدونی چیه احساس میکنم دختر عمت خیلی مغروره ×احساست درسته من خودم ازش خوشم نمیاد کوکی سهون هم ازش خوششون نمیاد +آره همش مثل مارمولک میچسبه به آدم ×😂😂😂 ÷سلام کوک شی £سلام ÷خب جای من پیش تو هست 🤤 £باشه😅 (عکس یوجون ) +میگم حالا اومده تو این کلاس یعنی میخواد پارتی بازی کنه ×نه عمم نمیزاره {زینگ زینگ کلاس تمام شد}×ا.ت من برم باید با سهون بریم بیرون +باش بای×بای £سلام خوبی +اا سلام جونگ کوک خوبم مرسی تو خوبی £منم خوبم مرسی £ماشینت کجاست +یکی زد و رفت میخوام یکی دیگه بخرم 😅😅£ آها پس بیا من میرسونمت +نه مرسی £بیا +نه جونگ کوک تاکسی میگیرم £اولندش که کوکی یا کوک دومندش سوار شو +باششش £جلوو بشین +ایشش £پیشش ÷کوکی داری میری £آره ÷خب پس منم £با عمه برو خونتون دیگه

(از زبان ا.ت )ماشین رو خریدم و رفتم خونه درو که باز کردم یهو هزار نفر پریدن جلوم #@&× تولدتتتتت مبارررک (با داد)🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳 «اینجا اوت از ترس یک جیغ فرا بنفش میکشد @درد ×کوفت+گرفتتون +اینا @ بی تی اس و اکسو و منجیر هامون ×پدر و مادر فامیل و +باشه بابا خر که نیستم @ آره خر نیستی یه پا اونور تر خری😂😂😂😂😂 +... @کم اوردی +نه جواب احمقان خاموشیست (حرفی که خالم بهم میزنه و من به داییم میزنم😂😂😂)

@ا.ت برو شاید مخ پی دی نیم رو زدی {اینو یواش گفت}+,تهیووونگ @احمق بیشعور من واسه کار میگم مگه نمیخوای میکاپ ارتیست بشی +آها از اون لحاظ @آره +اوک😉 «,علامت پی دی نیم ^» @ منجیر جون آجیم خوشگله نه ^آره منظورت چیهههه @نه نه نه بد متوجه نشین منظورم اینه که بدون آرایش زشته +چیییی @نه نه خوب منظورم اینکه +تا تا بسه دیگه تا بیشتر از این ن.ر.ی.د.ی @اوک اوک 😅😅 +خب من یک میکاپرم و برای اینکه حوصلم سر نره میخوام داخل یک کمپانی گیریمر شم و تهیونگ هم گفت که داخل کمپانی شما نیاز به میکاپر هست ^خب آره فردا بیا کمپانی تست بده +ممنونم 😊😊😊😊

{صبح} از خواب بیدار شدم یه دوش چند دیقه ای گرفتم و یه هودی پوشیدم و راه افتادم سمت کمپانی ^سلام ا.ت بیا برو طبقه ی بالا تست رو بده چون خواهر یکی از اعضای بی تی اس هستی خودم هم میام بالای سرت +چشم واقعا ممنونم😊😊😊😊😊 رفتم بالا فقط خودم بودم +آقای پی دی نیم چرا اینجا خلوته ^چون همه رو رد کردم +آها ......من که میدونستم این هم بخشی از امتحانه اصلا نترسیدم در و اینکه من از خودم مطمئن هستم😌😌😌 کارم تموم شد ^خب ا.ت اصلا کارت خوب نبود +چیییی اما ^بلکه عالی بود +واقعا ممنونم ^خب تو قبولی و میکاپر بومگیو هستی از فردا شروع کن +چشم واقعا ممنونم 🥰🥰 (عکس لباس ا.ت)

خب میخواستم بگم که این داستان پنج شیش ضلعی هست یعنی پر ما جرا هست برو نتیجه یه کار مهم دارم