
از زبان آدرین: مرینت هنوز بیدار نشده بود نمیدونم چرا ۳ساعت زودتر پاشدم😱رفتم یه صبحونه مفصل چیدم واااو چه شیک و قشنگ شد!!سابقه نداشتیم😂دیدم تیکی داره داد میزنه مرینت!ترسیدم رفتم بالا دیدم میخواد از خواب بیدارش کنه😂😂من و پلگ کمکش کردیم مگه پا میشد؟رفتم یه لیوان آب یخ آوردم ریختم روش عین جت دنبالم کرد، تا سفره رو دید آروم گرفت😅مرینت:از جونت سیر شدی؟آدرین:تازه به بانوم رسیدم برای چی باید سیرشم؟
از زبان مرینت:رفتیم مدرسه دیدم کلویی داره گریه میکنه.مرینت:چی شده کلویی؟کلویی:خیلی تنها شدم🥺سابرینا هم که ولم کرد رفت چون خیلی ازش سواستفاده می کردم🥺الان هم هیچ دوستی ندارم😭. مرینت:مارو که داری؟من میشم اولین دوستت♥️از زبان آدرین:هم رفتیم پیشش و بهش گفتیم که باهاش دوستیم. از زبان مرینت:خانم بوستیه گفت دونفر به مدرسه اضافه شدن داداشم و خواهر آدرین بود آدرینا و ماریوس!!!کی برگشتن؟کلاسا تموم شد آدرینا:بریم یه جا امروز رو باهم وقت بگذرونیم ماریوس:بریم ایفل خیلی وقته نرفتم آدرینا:یسسسس. مری و آدری:ولی ما هروز اونجاییم😂😂
از زبان آدرینا:آدرین در ماشین رو باز کرد من اومدم برم که... مرینت:اول شما شاهزاده من😌آدرین:اول شما بانوی من😌مگه آدرین با من نبود؟!!. از زبان ماریوس:در رو برای مرینت باز کردم ولی رفت نشست جلو!!😵از زبان مرینت:داشتیم میرفتیم دیدم آلیا خیلی ناراحته بهش گفتم با نینو پاشن بیان ایفل،رسیدیم اونا از ما زودتر رسیده بودن! آدرین:عهه چه خوب آندره هم اینجاس میریم هر کدوم بستنی میگیریم😍. آدرینا/ماریوس:نیمه ما کجاس؟😁 مرینت و آدرین آلیا و نینو:باهم بخورین😁آدرینا/ماریوس:وات؟؟!!
از زبان مرینت:وقتی بستنی هارو خوردیم ماریوس آدرینا گفتن جریان من و آدرین چیه آدرین:خب راستش...من و مری باهم ازدواج کردیم😊ماریوس:به به به سلامتی کی؟ چرا به ما نگفتین؟ مری:داداشی ما یه روزم نشده ازدواج کردیم 😊 اومدیم بگیم که خودتون اومدین😊 آدرینا:مبارکهههههه کادو چی بگیرم؟🥳🥳چه زن داداشی دالم من😘مری:الهی من قربونت بشم🥰😘
تیکی:مری امروز کسی شرور نشده عجیب نیست؟مری:آره خیلی عجیبه😳!مگه نه آدرین؟آدرین:آره ولی خوبم هست که مردم میتونن مقاومت کنن و این خیلی خوبه!مری:آره راس میگی💋پلگ:شام چی داریمممممممممممم؟مری:😂😂😂راس میگه چی بپزم؟آدری:از بیرون سفارش بدم؟مری:نههه من باید بپزم😌پلگ:پاستاااا😀😃مری:واااو عالیه😋آدری:مرینت بیا اینجا رو ببین😳مری:جانم♥️آدری:نگا کن کاگامی مارو به مهمونی دعوت کرده که سه شنبه هفته ی دیگس😳چی کار کنیم نه من ازش خوشم میاد و...مری:و چی؟ میریم دیگه ما که به عنوان دوست قبولش داریم. آدری:آره ولی ماه عسل رو چه کنیم؟مری: بنداز پنجشنبه یا هفته بعد.آدری:اوکی هرچی شما بگی بانوی من😘تقریبا نیم ساعت ۱ ساعت بعد... آدری:به به عجب شامی بود خیلی خوشمزه بود تاحالا همچین غذایی نخورده بودم😋پلگ/تیکی:راس میگه دستت درد نکنه خیلی خوشمزه بود😋مری:شکمو ها😂خواهش میکنم😘
اسلاید اضافی🤕 بعدی کارت دارم😡
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ادامه بده عالی بود داستانت😘😚💗✌👌👌
ممنون😊
فقط ده تا لایک؟ اینجوری پیش بره ادامه نمیدم. میخواستم تازه بهش هیجان بدم😭😭
لطفاً عکس ماچ نزار رو نمایه تست چون ماما بابا پشت سرمن هستن الان چطوری باید بخونم؟؟؟😐👻
ببخشید😅
عالی بی نظیر