رمان گنج ملکه پارت ۲ 👸🏻

سلامممم💋💗

برای خوندن پارت ۲ بزنید بعدی 🤤

😬😬😬😬😬😎😅😅😁😁😆😆

باشه باشه میزارم بزن بعدی 🙃👍

گنج ملکه 👑👸🏻 آنچه گذشت ..... نقشه گنج ملکه در کتاب پنهان شده بود. گریمر خود را شبیه به پادشاه کرد و وارد اتاق شد. فردا خبر رسید که پادشاه نیست . ملکه وصیت کرده هرکس گنج را پیدا کند ۶۰ درصد آن را باید بین مردم پخش کند . گریمر به بالای برج رفت حرف اولsبود . . . . . . پارت2️⃣ همه میدانستد که گنج دریکی از خیابان های شهر پنهان شده 😶 اما کجا؟ درکدام خیابان ؟ درکدام نقطه؟ هیچ کس نمیدانست 😟 حتی نمیدانستند چرا ملکه گنج را پنهان کرده ☹️ . . . . . کاراگاه اندرسون که آماده رفتن به دنبال گریمر بود🕵🏻‍♂️ باخود گفت :من گریمر را میشناسم او میخواهد تمام ثروت ملکه را از آن خود کند اما من نمیگذارم🙂 . ‌. . . . گریمر وقتی از برج پایین آمد کاراگاه اندرسون رو دید🧐 از او پرسید :هی سلام کاراگاه اینجا دنبال سرنخ میگردی 😝 کاراگاه پاسخ داد:کتاب ملکه رو پس بده 😏 گریمر در جواب گفت :ک ک کتاب ملکه ؟😐 او او اون درست من نیست 😳 گاراگاه گفت :تو دیشب خودت رو شبیه به پادشاه کردی و وارد قصر شدی و کتاب ملکه رو دزدیدی 😒 گریمر به خودش اومد و با جدیت پاسخ داد :تو از کجا فهمیدی 🤨 کاراگاه درجواب گفت : وزیر به سرباز همراه پادشاه که با او به سفر رفته بود نامه رساند و دلیل کنسل شدن سفر پادشاه را پرسید ؟ سرباز هم به او پاسخ داد💂🏻‍♀️:سفر پادشاه کنسل نشده و او ۱ هفته دیگر باز میگردد وهمه میدونن که تو تنها میتونی خودت رو انقدر خوب شبیه به پادشاه کنی 🥸 گریمر که حسابی شکه شده بود گفت :إپس کتاب رو میخوای باشه 🤨 او با یک مواد یک گرد و غباری به وجود آورد و در همان گرد و غبار غیب شد 🥺 کاراگاه با خود گفت :پیدات میکنم 😠 گریمر وقتی مطمئن شد که کسی دنبالش نیست صفحه دوم کتاب را باز کرد اما صفحه دوم سفید بود 😐😑 یعنی گریمر باید کجا برود ؟ . . . . این داستان ادامه دارد ‌.....

اینم از این اومید وارم دوست داشته باشید خداحافظ💛💙