کسی داستانمو نمیخونه انگار دارم برای خودم داستان مینویسم
جنی گفت: چرا اومدی! گفتم: عه نباید میومدم؟! لیسا گفت: نه بعد جیسو گفت:دیگه نمیتونی ما رو ببینی زدم زیر گریه😭😭رزی گفت: گریه نکن عزیزم شوخی کردیم😂 منم عصبانی شدم😠😡من از شوخــــــی خوشم نمیادددددد جنی گفت: وای بحث رو عوض کنیم.مهرسا بیا سگ منو نگاه کن😍 تا دیدمش حواسم پرت شد سگش خیلییی ناز بود♥😍 با خودم گفتم کاش سگ خودمم میاوردم.... رفتم بالا و از پنجره بیرون را نگاه کردم که یک دفعه اونو دیدم کیو دیدم!!!....
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (3)