
رمان گنج ملکه

گنج ملکه👑👸🏻 پارت 1️⃣ سالها پیش ملکه ای در پاریس زندگی میکرد 💞 که گنج بزرگی داشت🤩 اواخر عمرش گنجش رو در یک جا پنهان کرد و کتابی درست کرد وعلامت هایی از گنج رو توی اون گذاشت که وقتی حروفش رو بهم وصل میکردی نام جای گنج را نشود میداد 🤍🌼 . . . . . . . . .. . سالها بعد🥰 همه میدونستن که کتاب ملکه توی قصر بود و در اتاقی بود که فقط پادشاه میتونست به اون اتاق بره 🤴🏼 . . . . پادشاه میگفت من به اندازه کافی پول دارم و نیازی به گنج ملکه ندارم برای همین هیچ وقت سمتش نرفت 🤯 . . . . یک گریمر حرفه ای که پول زیادی نداشت و میخواست که گنج ملکه را اون ببره 🙂 یک نقشه کشید🤔 . . . . . . توی شهر پیچیده بود که پادشاه برای چند روز میخواد به سفر بره 🙃 گریمر با خودش گفت :الان وقتشه 😍 اون با یک گریم حرفه ای خودش رو شبیه پادشاه کرد و به قصر رفت و گفت :قرامان کنسل شده و بازگشتیم 🧐 او انقدر گریمش خوب بود که سرباز ها نتوانستند تشخیص دهند🤨 واورا به قصر راه دادند . وزیر از پادشاه (گریمر ) پرسید :ای پادشاه چرا قرار کنسل شد ؟ پادشاه :ما خسته هستیم میرویم استراحت کنیم تا فردا 😨 . . . . . . فردا خبر رسید که پادشاه نیست 😶 البته غیر از این هم نمیشد چون گریمر کتاب رو برداشته و فرار کرده😟 مردم به کاراگاه اندرسون گفتن تا اورا پیدا کنند چون ملکه وصیت کرده بود هرکس آن گنج را پیدا کند باید ۶۰ درصد آن را بین مردم تقسیم کند و مردم میدانستند که گریمر هیچ وقت این کار را نمیکند🥺 . . . . . از آن طرف گریمر در صفحه اول کتاب بالای برج پاریس را دید و متوجه شد که کلمه اول آنجاست😐 او به بالای برج رفت و کلمه اول حرف کلمه اول حرفsبود 😊 این داستان ادامه دارد .......

خب اینم پارت ۱ امید وارم دوست داشته باشید♥️
نظرتون رو برام کامنت کنید خوشحال میشم بدونم 🥳
ممنونم 🩰
خدانگهدار💛💘
♥️🥳🩰💘🙃💋
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (0)