دوستان این هم از پارت۱ ببخشید دیر شد
کمی قبل تر .............از زبان +(مرینت)صبح از خواب پاشدم و به پایگاه اطلاعاتی مامورین فرانسه رفتم و دیدم فرمانده داره به چند تا از دوستانم میگه که باید یک قاتل زنجیره ای به اسم آدرین آگرست را بکشی هیچ کس قبول نمی کرد که من داوطلب شدم و رفتم کسی تعجبی نکرد(چون من بار ها این آدم هارا دستگیر کردم )بعد سوار هواپیما شدم و به پاریس رفتم زمان فرود طوری بود که موقع فرود پرواز آدرین هم فرود بیاید و من مجرم را ببینم.بعد از فرود او را دیدم و خیلی عادی از کنارش رد شدم و بعد به خانه امن(یعنی برا مامور ها هست)(آدرین:چرا انقدر حرف میزنی نویسنده :برو صفحه بعد بیا و گرنه می نویسم آدرین بر اثر سکته مرد آدرین:باشه رفتم)
بعد از رسیدن به خونه کمی در مورد آدرین تحقیق کردم فهمیدم مدل مد هست_پدر و مادرش مردن_نام پسر خالش فیلیکس و دختر عموش هم آدری هست من گریم دختر عموش کردم و چون خوب اونو شناخته بودم به عماریت آگرست رفتم .
اونجا باهام خوب رفتار شد و بعد از کمی استراحت و مخفی کردن وسایلم از آدرین خواستم تا پاریس رو بهم نشون بده. تو راه بهش چند تا تکنیک روانشناسی زدم و فهمیدم که اصلا بعیده چنین آدمی یه قاتل جانی باشه.داستان از زبان آدرین(÷) من کمی تعجب کردم که دختر عموم این حرفا رو بزنه اما به راه خودم ادامه دادم.
صندلی گیمینگ فقط ده هزار تومن 😁😁😁😵😵بیا و ببر.
به فرمانده زنگ زدم و گفتم میخوام امروز تمومش کنم چون اون یک روز در سال تنهایی به جنگل میره.فرمانده:باشه تو کارتو بلدی .+راستی یه مدت بعدش میام برم آمریکا اشکالی که نداره.فرمانده:باشه. از زبان÷صبح از خواب پاشدم لباسامو پوشیدم و بعد رفتم و موقع خورد صبحانه از آدری خواستم تا همرام بیاد جنگل اما گفت امروز کار داره و نمیاد بعد من سوار ماشین شدم ورفتم(نکته:رانندگی بلده)از زبان+(همون کارهای آدرینو کرد)بعد لباس تغییر چهره رو پوشید (کت کاراگاهی عینک و ماسک(چون صورتشو نبینه))و چون ناتالی و بادیگارد هم امروز مرخصی بودن از اونجا رفت و اسلحش رو هم برد. از زبان÷داشتم راه میرفتم که یهو یه صدای تیر شنیدم و....................................
این از پارت۱ لطفا لایک و کامنت کنین تا پارت بعدی رو زود تر بزارم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود