
سلام من اومدم داستان جدیدم بزارم میدونم دیره ببخشید😁❤️

(علامت لیسا=+/علامت جانگکوک=- پرستاری ها با اسم/بقیه شخصیت ها=*/راوی=&) +وایی یک روز خسته کننده دیگه از روی تختم بلند شدم و رفتم دستشویی دست و صورتم شستم اومدم بیرون رفتم طبقه پایین و صبحونه خوردم بعد از خوردن صبحونهام اومدم تو اتاقم آرایش کردم،گوشواره هام انداختم،لباسام پوشیدم و موهام گوجه ای از بالا بستم و رفتم پایین سوار ماشینم شدم و راه افتادم سمت بیمارستان رسیدم بیمارستان از ماشین پیاده شدم و سوئیچ دادم به نگهبان رفتم داخل بیمارستان و رفتم تو اتاقم و لباسام عوض کردم و از اتاقم خارج شدم (لباس ا.ت☝🏻☝🏻)

رفتم سمت پذیرش +صبح بخیر دخترا پرستار لی:صبح بخیر خانم دکتر پرستار پارک:صبح بخیر خانم دکتر پرستار جانگ:صبح بخیر خانم دکتر +حالتون چطور؟ پرستار لی:خیلی ممنون پرستار جانگ:ممنون.....اااا خانم دکتر میشه اینجا رو امضاء کنید +بله حتما پرستار پارک:خانم دکتر.....لطفا با آقای جئون صحبت کنید +چیزی شده؟ پرستار پارک:خانم دکتر ازشون بخواین آنی دو روز تعطیلی ما ها رو مرخص کنن +😂😂 پرستار لی:چطور زنگ بزنیم خانم جئون ایشون خیلی مهربونه +😂😂بس کنید به کارتون برسید جای دیگه ای هم باید امضاء کنم (لباس دکتری ا.ت☝🏻☝🏻)

-دکتر کیم +(جیغغغغغغ)آیگو آقای جئون شما من ترسوندید -کار دیگه ای برای انجام ندارید؟ +پرستار جانگ پرونده بیمار اتاق شماره۵و۷بردار و بیا دنبالم پرستار جانگ:بله خانم دکتر -روز خوش خانم دکتر +روز خوش آقای جئون😁 -😒 +مرتیکه روانی پرستار جانگ:بریم؟ +اااا چی اره بریم (از زبان کوک) -وارد اتاقم شدم و لباسام عوض کردم نشستم پشت میزم و شروع کردم به مرتب کردن برگه هام (نیم ساعت بعد) (دکتر جئون یا همون کوک☝🏻☝🏻)

-از جام بلند شدم و اتاقم خارج شدم داشتم میرفتم سمت آسانسور تا برم طبقه چهارم آسانسور رسید و پیاده شدم که دیدم لیسا یا همون دکتر کیم داره با برادر بیمارش میگه و میخنده خیلی عصبانی شدم پس برگشتم بالا و رفتم تو اتاقم (از زبان لیسا) +بعد از حرف زدن با بردار بیمارم رفتم سمت آسانسور و سوارش شدم و طبقه اول زدم که دیدم داره میره طبقه ششم +نه نه نه خواهش می کنم نرو طبقه آقای جئون آسانسور وایسا سریع خودم جم و جور کردم که آقای جئون سوار شد بنظر خیلی عصبانی میومد (از زبان کوک) (اتاق جانگکوک☝🏻☝🏻)
-دوباره آسانسور زدم در باز شد و با دیدن دکتر کیم دوباره عصبانی شدم وارد آسانسور شدم داشتم به اینکه این چند ماه چقدر لیسا با اون پسر صمیمی شد فکر می کردم که صدای ویبره اومد برگشتم دیدم صدای موبایل دکتر کیم اسم روی موبایل چی بود عشقم؟ عصبانی تر شدم در آسانسور باز شد و تا خواست پیاده بشه دستش گرفتم و طبقه هفتم زدم تلفنش تموم شد و (از زبون لیسا) +همینطور که وایساده بودم موبایلم زنگ خورد چی عشقم؟
وای یادم رفت عوضش کنم پس جواب دادم همینطور که حرف میزدم آسانسور وایساد خواستم پیاده شم که آقای جئون دستم گرفت و طبقه هفتم زد تلفنم تموم شد برگشتم سمت آقای جئون و گفتم چیزی شده؟ یهو دکمه ایست آسانسور زد برگشت سمتم هر قدم که اون جلوتر میومد من یک قدم عقب تر میرفتم که....... پایان پارت اول😁
اسلاید اضافی❤️😁🌺
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود منتظر پارت بعدم❤
ممنون❤️
عالییییی😜😜😜
❤️❤️❤️
عالی بود😍💜
عالی بود😍💜
ممنون❤️🖇️✨
ببخشید من فیک زیاد مینویسم
بخاطر همین اسم هارو قاطی می کنم منظورم لیسا