
لایک و کامنت یادتون نره.
باب گفت:خب اولین سوال:قانون 4 رستوران چیه؟بختاپوس گفت:تمیز بودن؟!باب گفت:بختاپوس تمیز بودن که قانون 2 رستورانه.باب یک کتاب گنده به بختاپوس داد و گفت:بیا این کتاب قانون های رستوران خرچنگه تا روز مسابقه حفظش کن،حالا نوبت توعه از من سوال بپرسی.بختاپوس گفت:قانون 3 رستوران چیه؟باب گفت:تا وقتی مشتری پول همراش باشه حق با اونه.
4 ساعت بعد... باب گفت:خب تمرینموم تموم شد میتونید استراحت کنید.پاتریک گفت:نمیشه بریم خوشگذرونی؟باب گفت:امممم دیگه کاری نداریم پس باشه.پاتریک و بختاپوس:هورااااااااااا!!!!باب گفت:نظرتون درباره شهربازی چیه بعدشم باغ وحش؟!پاتریک و بختاپوس:آرههههههههه!!
نیم ساعت بعد... رفتن شهربازی.سوار چرخ و فلک شدن،سوار دوچرخه شدن،کلی پشمک و شکلات خوردن... 8 ساعت بعد... رفتن باغ وحش... فردا... از خواب بیدار شدن و هنوز تو باغ وحش بودن.باب گفت:خب خیلی خوشگذروندیم بریم هتل.
12 ظهر... باب اسفنجی اشتباهی یکی از عکس های خوشگذرونیشون و فرستاد برای آقای خرچنگ.آقای خرچنگ اعصبانی شدو گفت:قرار نبود برن خوشگذرونی همین امروز میرم کانادا پیششون.پرل گفت: بابا قرار بود امروز منو ببری باشگاه.آقای خرچنگ گفت:باشه فرادا میرم.
فردا... صبحانه خوردن.پلانگتون که مجبور یواشکی بره غذا بخوره خرچنگ و دید که به سمت اتاق باب میره.گفت:خرچنگ؟آقای خرچنگ اومد تو اتاق.باب و پاتریک و بختاپوس گفتن:آقای خرچنگ؟!
آقای خرچنگ گفت:ببینم مگه قرار نبود شماها برید دنبال کارای مسابقه پس چرا رفتید خوشگذرونی؟!بختاپوس گفت:شما از کجا فهمیدید؟آقای خرچنگ گفت:باب اسفنجی عکسشو فرستاد.باب گفت:حتما اشتباهی فرستادم،نگران نباشید آقای خرچنگ هم ثبت نام کردیم هم تمرین کردیم.آقای خرچنگ گفت:خوبه چون 2 روزه دیگه مسابقه است و شما ها باید کاملا آماده باشید.
1 ساعت بعد... آقای خرچنگ 100 بار سوالات احتمالی امتحان و مورور کرد.90 بارم بختاپوس و باب اسفنجی قانون های رستوران و خوندن.
2 روز بعد...
روز مسابقه بود و پلانگتون آماده عملی کردن نقشه اش بود.
(دوستان پارت 3 پارت آخره.میدونم خیلی کم بود ولی اگه موافق باشید فصل 3 هم مینویسیم.منتظر پارت 3(آخر)فصل2 باشید.لایک و کامنت یادتون نره).
بای بای.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ممنون
عالی بود لطفا به تستام سر بزن