
سلاممممممم اجو های خوشگلم 😚😚✨✨✨✨✨ خوبین ؟ سر حالین؟⭐⭐⭐⭐⭐ خب اینم از پارت ۶امیدوارم خوشتون بیاد ☘️☘️☘️☘️☘️ عاشقتونم یه عالمه اجو های خودم 😍😍😍😍😍😍👩❤️ 👩👩❤️ 👩👩❤️ 👩👩❤️ 👩👩❤️ 👩👩❤️ 👩👩❤️ 👩🍓🍓🍓🍓 بزن بریم لاولی ☃️☃️☃️☃️☃️☃️☃️ قراره اتفاقای هیجان انگیز و حساس و البته باحالی بیوفته 😍😍😍😍😍🍫🍫🍫🍫 امیدوارم خوشتون بیاد 💗💗💗💗💗 لایک ♥️ کامنت 💌 فالو 🐾 یادت نره کینگم 👑👑👑👑👑داستانو به بقیه هم اگه خودت دوست داشتی معرفی کن (اجباری نیست میسی اجی جونم 😉)💜💜💜💛💛💛💛💙💙💙💙
با اعضا پاشدیم که بریم اون پسره واون دوتا دخترا رفته بودن و اون دختره هم که تنها بود می خواست بره ماهم پاشده بودیم که بریم که یهو دیدم دختره ......😮😮😮😮😮😧😧😧😧😧(میدانم دارید فحشم میدید شرمنده 😩😩😩😩😑😑😑میخوام از خوندنش لذت ببرید 😉) از زبان لورا=پاشدم برم خونه لب پله های رستوران بودم که نمیدونم چرا سرم بد جوری گیج رفت 🤧🤧🤧😖😖😖😖😖😵😵😵😵که یهو (بخدا این تیتر میگم چی میشه 😑😑😑🤧🤧🤧فحش آزاد میدانم کرم دارم ولی میخوام هیجان انگیز تر بشه براتون حال کنید لاولیا 😖😖😖😖😖😉😉😉😉😉💜💜💜💜😚😚هی میام زر میزنم ایم سو ساری خیلی ببخشید 🤧🤧🤧🤧😑😑😑) از زبان جیمین:اون دختره رفت سر پله ها می خواست بره پایین که دیدم می خواد بیوفته 😮😮😮😮😦😦😦اگر میوفتاد از پله ها پایین و .....😦😦😦😦😮😮😮😮😧😧نمیدونم چیشد ولی خیلی سریع خودمو رسوندم بهش و دستامو حلقه کردم دورش که نیوفته (عرررررررر جیمین شی🤧🤧🤧🤧🤧ایم مرگ 🤒🤒🤒🤒🤧🤧🤧 ) از زبان لورا :حس کردم دستی دورم حلقه شده سرمو بالا آوردم که با چهره یکی از اون پسرا مواجه شدم همینطور تو چشاش خیره بودم (نکته:جیمین کلا و ماسک داره ) چشمای گیرای خیلی قشنگی داشت (بله پ چی جیمین شی ماعه 🥺🥺🥺🥺🤧🤧🤧)اونم همینطور بهم زل زده بود و تعجب تو صورتم موج میزد 🤐🤐😲😲اما غرق چشماش شده بودم و یه سانت با صورتش فاصله داشتم
از زبان جیمین:وقتی که دستامو دور کمرش حلقه کردم و نگذاشتم بیوفته صورتشو بر گردوند طرفم اون خیلی خوشگل بود تو چشام زل زده بود قلبم داشت تند میزد 😖😖😖😖🤧🤧🤧💓💓💓💓و ظربات محکم و تند قلب اونم حس میکردم 💓💓💓با چهرهای خیلی زیبا و دارای تعجب تو چشمام زل زده بود و یه سانت تا صورتش فاصله داشتم (عرررررررررررررررررررر عر زدن بسه ولی نه عرررررررررررررررررررر عرررررتررررررر خود زنی :)) وایسا خیلی چهرش برام اشناس اون اون همون دختریه که امروز تو کمپانی دیدم 😮😮😮😮😮🤧🤧🤧 اره خودشه نمیدونستم چکار کنم ولی حس خیلی خوبی بود حسی که کاملا یهویی بود از زبان لورا :قلب پسره مث من داشت تند میزد هر دو مون شبکه بودیم و تو همون حالت مونده بودیم که با صدای شیش تای دیگشون به خودم اومدم 😲😲😲🤧🤧🤧🤧🤧🤧🤧😑😑😑😶😶😶 بنگتن لحظه ای جیمین رفت سمت لورا و دستاشو برای کمک به لورا حلقه کرد :😲😲😲😲😮😮😮😮😧😧😧😧😦پسرا وقتی اون صحنه رو دیدن از سر تعجب و اینکه شکه شدن از این کار یهویی که منجر به نجات لورا شد به جیمین لبخند زده بودن و همچنان متعجب بودن از زبان لورا :وقتی صدای اون پسرا و شنیدم خیلی سریع از بغل اون پسره که نجاتم داده بود بیرون اومدم و خیلی سریع
و خیلی سریع بهش احترام گذاشتم و یه ممنون اروم تحویلش دادم نمیدونستم چطوری از پله ها برم پایین هنوز شکه بودم و یاد اون لحظه که نجاتم داد میوفتم شبکه تر میشم از زبان جیمین:با صدای پسرا دختره از بغلم بیرون اومد و بهم احترام گذاشت و به ممنون اروم و زیر لبی گفت (نکته:نویسنده روحشداره مینویسه 👻👻👻👻:)))با تچکر )و سریع از پله ها پایین رفت هنوز شکه بودم و تو همون حالت بودم و نمیدونستم چکار کنم 😖😖😖 با حس دستی که رو شونم خورد به خودم اومدم (کوک+جیمین _جین&ته#بنگتن@) +اوه پسر آفرین کارت عالی بود خیلی خوب نجاتش دادی کلک 😉😉😍😍😍😍و خیل شکه کننده 😉😂 _هاچی اوه اره نمیدونم چیشد که اینطوری شد 🤧🤧🤧🤧😶😶😶😖😖 &ولی چه موقعیتی شد 😶😂😂😂 #اگه دختره بفهمه کسی که اینطوری 😉نجاتش داده جیمین شی بوده از خوشحالی سکته میکنه 😂😂😂😂😂 @😉😉😉😉😂😂😂😂😍😍😍😍 از زبان جیمین:همگی میخندیدن و بغلم میکردن و سر شونم میزدن و چشمکم میزدن خدا چطور ممکنه بلاخره بعد از اون اتفاقات و با افکار زیاد رسیدیم خوابگاه 🚐🚐🚐 لباسامو عوض کردم 👕و تو تختم 🛏️ به دختره فکر میکردم .قلبم،چشماش،چهرش، هر بار فکر کردن بهش قلبم تند تر میزد

از زبان لورا :سریع و با سرعت جت اومدم خونه وایییی چه اتفاقی بود هنوز شکه بودم 😑 لباسامو در آوردم و عوضشون کردم 👚(عکس اسلاید لباس لورا)رو کاناپه دراز کشیدم و به اون پسره فک میکردم یعنی اون واقعا نجاتم داد یعنی یعنی (+مرض بابا 😑😑😑_خب چه کنم +منم بودم شبکه میشدم خر شانس نمیری 😑😑😑😑🤧🤧🤧بغض 😖اشک😢اه🤧😩 عر 😣خود زنی:)))) رفتم تو اتاق و رو تخت دراز کشیدم هنوز دارم بهش فک میکنم با فکر چشماش ،قلبش،و اون نجات اون جوری خوابم نمیبرد لوراااا تو چت شده دختر تو باید بخوابی فردا روز خیلی مهمیه یاااااااا اون فقط یه اتفاق بود داشتم اینارو با خودم تکرار میکردم که نفهمیدم چیشد که خوابم برد 😴😴 از زبان جیمین:با خودم و افکارم کنار نمیومدم این همون دختربه که دیدم اره خودشه جیمین تو فقط میخواستی نجاتش بدی چرا اینقدر بهش فک میکنی 😖😖😖😖چرااااااااا تو همین افکار بودم و خودم و قانع میکردم که بلاخره چشام گرم شد و خوابم برد 😴😴😴

فلش بک صبح زود از زبان لورا: صبح زود از خواب پاشدم و رفتم wcو یه چند تا لقمه صبحونه خوردم و به دوش سریع گرفتم و موهامو خشک کردم و شونه زدم و نیم ما و باز گذاشتم یه لباس خوشگل انتخاب کردم (عکس اسلاید لباس لورا)و پوشیدم چون امروز فقط معرفی بود و میکاپ نبود لباس عروسکی پوشیدم🤗🥰خودمو تو آینه نگاه کردم و رفتم نشستم پشت میز آرایشم و مثل همیشه یه آرایش ساده و ملیح و هم خون با لباسم کردم و سوایچو برداشتم و از خونه زدم بیرون و سوار ماشینم شدم تو ماشین به خودم امید میدادم و نفس عمیق میکشیدم هوهههههه لورا تو موفق میشی استرس نداشته باش به خودت اعتماد کن تو میتونی (+بخدا اگه پنگوئن 🐧 اعتماد به نفس تو رو داشت تا الان پرواز کرده بود 😑😑😑😂😂😂وِلا_😑)و بلاخره بعد به عالمه حرف زدن با خودم راه افتادم )اللهم صل علی محمد و آل محمد تعجب😑😑😑😑😑)

از زبان جیمین: صبح ساعت۷:۳۰از خواب پاشدم دیدم اعضا دارن دونه دونه پامیشن رفتم wcو مسواک زدم اهههههههه امروز باید بریم کمپانی کاش مبخوابیدیم 😩😩😩😩😖😖😖😖😪😪😪رفتم تو آشپزخونه و با بی حالی نشستم پشت میز و سرمو گذاشتم رو میز و چرت میزدم 😪😪😪😪😪(این خوده خوده منه صبا مثل شله زرد هم شلم و بی حال هم رنگم زرد میشه ولی بعدش خوب میشه 😑😑😑😑😂😂😂😂) ار امو جیهوپ اومدن کنارم نشستن و دو تایی ریختن رو هم که خواب منو بپرونن ار ام صدام زد وقتی سرمو بالا آوردم هوپی به پارچه آب روم خالی کرد 😖😖😖😖😵😵و من مث موشک سه متر پریدم رو هوا 😖😖😖😖به دیقه فق تو شک بودم 😵😵😵😵😖😖😖😖بعدش از شدت عصبانیت 😤😤😤😤مثل دینامیت (داینمایت دنننننن داینمایت جو گیر شدم شعت برید ادامه اجیتون خل شده 😑😑😑✌️✌️😂😂😂😂😶😶😖😖با تچکر :)))منفجر شدم و دوییدم دنبال دو تاشون با کمک جین و ته پ و کوک گرفتشون و سر هر دوتاشون یه پارچه آب سرد 🥶🥶🥶🥶🥶🍶🍶🍶🍶🍶خالی کردم و کلی خندیدیم و بعدم صبحونه خوردیم 🍶🍶🍶🍞🥖🌰🥔🧀🥚🍳🥞🥯🍱🥮☕🍵🍮 یه دوش کوچولو گرفتم و لباس پوشیدم(عکس لباس جیمین )با اعضا سوار ماشین شدیم و رفتیم سمت کمپانی
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
اخخخخخخخخ اجووووییییییی تووویییییییییی🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺نه بخدا ندیدم من یکی از اقوام نزدیکمون فوت شده کلا تو تست چی یه ماهی هست نیومدم 😩😩😩😩
ببشید اجوووو
عزیزم پس کی پارت بعدو مینویسی؟
آخه داستانت عالیه
سلام اجو خوبی 💙💙💙💙
عشقمی لطف داری کینگم 👑👑👑🌙🌙🌙🌙⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐ چشم 🥺🥺🥺🥺🥺🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫
ببخشید بخدا یه هفتس درگیر یه قضیه ایم نتونستم زود پارت بعدیو بزارم ببخشید اجو ها 🧁🧁🧁🧁🧁🧁🧁🧁🧁🧁🍡🍡🍡🍡🍡🥺🥺🥺 انشاالله هر چی زود تر میزارم 🍩🍩🍩😘😘
عشقمی بیده اجی مینجی 💙💙💙💙
فداتشم من اجی مینجی کیوت خودم 😍😍😍😍
خدانکنه اجووو مینجیکوووویممممممم
جیجرمیییییی 💜💜💜💜💜💜
ها بخدا اجی مینجی 😑😑😑😑😂😂
وِلا 😂😂😂😂😂😂😂😂😑😑😑🤣🤣🤣🤣🤣🤣
😂😂😂
😂😂😂🤣🤣
اجو اجو اجو اجو اجو عالی بیده
خیلی خوب بیده
کلا تو دل برو بیده
ولی بازم کم بیده
من بیشتر میخوام بیده
زود بنویس بیده
تلو خدا بیده
بیده بیده بیده بیده
(بییییده 🤷🏻♀️😶😐)
جانم جانم جانم 🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺😍😍😍😍
فداتشم من اجوووو خوشگلم لاولیم 🧁🧁🧁🧁🧁🧁🧁🍡🍡🍡🍡🍡
عمرمیییییییی 🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍫
ببخشید بخدا خیلی سعی میکنم زیاد بنویسم 😖😖😖😖
چشم اجی تمام سعی خودمو میکنم لاوم🍩🍩🍩🍩🍩🍩🍩😘🥺
چشممممم💜💜💜💜💙💙💙💙💙💙
🤣🤣🤣🤣😂😂😂😂😂عاشقتم بیده
مرسییی بیدهه
توهم ببیییییده
افرین بیشتر بنویس بیده
چشمت بی بالا بیده
من بیشتر بیییدده🥺🥺💜🎶🥺💜💙💦
خودم موندم یه تومار معرفی نوشتم 🤦🤦🤦😂😂😂😑😑😑😑شت
کار خوبی کردی اجووو
میسی عشقم خوشحالم خوشت اومده لاولی🍫🍫🍫🍫🍫🍫🍩🍩🍩🍩 😘😘😘😘😘یعنی موندم تو کار کیبردم نصف شکه ها رو شبکه نوشته 🤦🤦🤦🤦🤦😑😑😑😂😂😂😂
کیبردا همشون همین ب قول خودت وِلا😑😑😂😂😂😂
عالی بود عزیزم ❤