یه اکیپ سه نفره تستچی😝پارت 3

ات:دیدی بهت گفت کیوت ذوق نداری ایو:اره خیلی ایو:الان کجا میریم ات: هرجا اجی جونم بگه ایو در ذهنش : ببین ایو جونگ کوک فقط از ات حافظی کرد چیزی نشد که اره آروم باش به روال عادی زندگی کن ابو:نمد هرجا تو بگی ات: بریم خونه خیلی خستم ایو :چه عجب مژده دهید یار پسندید مرا ات در ذهنش : وای خدایا شکر ایو مهربون شده

ات:مسخره😂 ات:اید من میرم پیش اعضا توهم بیا بریم خونمون ایو:نه جلو فضا راحت نیستم ات: تو عمه 😒 ایو: بیا تا اون مراغه مسابقه بدیم (ات بدونه اینکه بز اره حرفش تموم شه دویید)ایو:قبول نی ات:چرا هس ات:اول اول ایو: جرزن جرزن ات:😂

ات: دستتو بده خواااهرر ایو:بفرمااا (ات اید یه نگاهی بهم کردن از خنده داشتم غش میکردند)ات و ایو:😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂ایو :وای خدا دلم ات:دستشویی کجاست ریخت ریخت ایو:😂😂یعنی خاک تو یر کته کلت کننا😂😂ات:

ات:من الان دستشویی از کجا واسه توی خر پیدا کنم؟😂😂😂ات:نخند ایو فقط پیدا کن ایو:خب می خوای برو تو اون رستوران دستشویی کن من همینجا هی ات دارم حرف میزنما ایش حداقل نمیزتره حرفم تموم شه

واقعا خاک تو سرش کنند😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂

کیپاپرا بگین واسه بقیه داستان چی بنویسم که خفن باشه ایده بدین😉 اها راستی عکسی که تو پروف این داستان میزد رم مثلا ات هست❤