داستان لیدی فرفره شاید ۲۰ یا ۱۵ قسمت باشه 😉😁
تا لیدی باگ به کت نوار برخورد کرد یک چیزی را توی درونم حس کردم چشمانم را بستم تا بفهمم که این حس چیه ولی تا چشمانم را باز کردم بی اختیار گفتم گردونه یخی و درخشیدن به رنگ قرمز به لیدی باگ نگاه کردم که دیدم اونم دارد می چرخد با صدای بلند گفت لیدی باگ و فرفره ام ازش نور قرمز آمد و بین اون نور ها لیدی باگ نمایان شد و با سرعت به سمت کت نوار رفت آدرین گفت چی این امکان ندارن و لیدی باگ کت نوار را انفجار کرد منم که از خوشحالی بال در آورده بودم داشتم برای خودم می رقصیدم 😂 که تازه حواسم جمع شد و دیدم که آدرین هنوز تعجب کرده پس فرفره اش را برداشتم و سر همش کردم و دستش را توی دستم گذاشتم و فرفره اش را گذاشتم توی دستش که به حالت خودش برگشت گفت چجوری تونستی کت نوار را انفجار کنی گفتم مهم نیست که آلیا گفت خوب انگار یک دوست جدید پیدا کردی من را هم فراموش کردی 😒 گفتم چی نه نه آلیا اشتباه نکن من هرگز فراموشت نمی کنم
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
5 لایک
عالی بود آجی لطفا از شخصیت های فرفره های انفجاری بیشتر بزار و شو رو هم بیار توی داستانت 😘😘😘😘🌹🌹🌹🌹💖💖🌺🌺🌺💋💋
مرسی آجی ولی من دیگه وقت ندارم داستانم را ادامه بدهم اگر دوست داشتی خودت ادامه بده 😘
آجی میشی
اممم ببخشید به اندازه ی کافی آجی دارم 😓😁
باشه😐😐😐😔😔😔😔😔😔😔😔😔😔😔😔😔😔😔🌹🌹🌹🌹🌹😭😔😭😭
میتونی با آجی پارمیدام آجی سی اون حتماً قبول می کنه که آجیش بشوی 😉
لایک
😁😘😁😘
ندید این قسمتش
😘😘😘
عالییی بود اجی
مرسی آجی پارمیدا 😁