
داستان لیدی فرفره شاید ۲۰ یا ۱۵ قسمت باشه 😉😁
تا لیدی باگ به کت نوار برخورد کرد یک چیزی را توی درونم حس کردم چشمانم را بستم تا بفهمم که این حس چیه ولی تا چشمانم را باز کردم بی اختیار گفتم گردونه یخی و درخشیدن به رنگ قرمز به لیدی باگ نگاه کردم که دیدم اونم دارد می چرخد با صدای بلند گفت لیدی باگ و فرفره ام ازش نور قرمز آمد و بین اون نور ها لیدی باگ نمایان شد و با سرعت به سمت کت نوار رفت آدرین گفت چی این امکان ندارن و لیدی باگ کت نوار را انفجار کرد منم که از خوشحالی بال در آورده بودم داشتم برای خودم می رقصیدم 😂 که تازه حواسم جمع شد و دیدم که آدرین هنوز تعجب کرده پس فرفره اش را برداشتم و سر همش کردم و دستش را توی دستم گذاشتم و فرفره اش را گذاشتم توی دستش که به حالت خودش برگشت گفت چجوری تونستی کت نوار را انفجار کنی گفتم مهم نیست که آلیا گفت خوب انگار یک دوست جدید پیدا کردی من را هم فراموش کردی 😒 گفتم چی نه نه آلیا اشتباه نکن من هرگز فراموشت نمی کنم
و رفتم و لیدی باگ را برداشتم و گفتم کارت عالی بود لیدی باگ لیدی باگ هم چشمک زد منم لبخند زدم که آدرین گفت کارت خوب بود و اینکه من سه روز دیگه می خواهم با جت شخصیم به کشور های دیگر بروم شما هم می آیید گفتم چرا که نه آلیا هم گفت منم میام 😁 گفتم آلیا بنظرت اول کجا بریم گفت اول بریم به توکیو که در آنجا اما جکسون است گفتم پس باید کلی تمرین کنیم چون اون شکست ناپذیر تازه بهترین قدرتش شمشیر قدرتمند است آلیا که آدرین با داد گفت ....
چهار روز بعد مرینت : نظرم عوض شده باید اول به شانگهای برویم چون اونجا گابریل آگرست است اول از همه باید با اون مسابقه بدهیم ، وسایلم را جمع کردم و رفتم بیرون که ماشین آدرین را دیدم خودش پشت فرمون نشسته بود و یک عینک گذاشته بود و به جلو داشت نگاه می کرد خیلی جذاب شده بود لوازم قرمز شد که آدرین به من نگاه کرد و گفت چرا سوار نمیشی منتظری من در را برایت باز کنم منم بدون هیچ حرفی وارد ماشین شدم و چمدونم را داخل ماشین گذاشتم که خود آدرین پیاده شود و چمدونم را برد و گذاشت صندوق عقب ، موهایم را نگون دادم و برگشتم و به آدرین نگاه کردم که دیدم آدرین خشک زده یک دفعه صورتش را آورد جلو منم سریع بدون اینکه حتی خودم بفهمم که دارم چی کار می کنم روش را بوس کردم اونم بدون هیچ حرفی آمد داخل ماشین نشست و شروع کرد به رانندگی
و رفتم و لیدی باگ را برداشتم و گفتم کارت عالی بود لیدی باگ لیدی باگ هم چشمک زد منم لبخند زدم که آدرین گفت کارت خوب بود و اینکه من سه روز دیگه می خواهم با جت شخصیم به کشور های دیگر بروم شما هم می آیید گفتم چرا که نه آلیا هم گفت منم میام 😁 گفتم آلیا بنظرت اول کجا بریم گفت اول بریم به توکیو که در آنجا اما جکسون است گفتم پس باید کلی تمرین کنیم چون اون شکست ناپذیر تازه بهترین قدرتش شمشیر قدرتمند است آلیا که آدرین با داد گفت ....
ایزی ایزی تامام تامام 😁
ببخشید ولی من نمی توانم زیاد داستان لیدی فرفره را ادامه بدهم برای همین شاید پارت ۵ یا ۶ تموم شود 😁
امیدوارم خوشتون آمده باشه 😁
چالش نداریم 😁
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود آجی لطفا از شخصیت های فرفره های انفجاری بیشتر بزار و شو رو هم بیار توی داستانت 😘😘😘😘🌹🌹🌹🌹💖💖🌺🌺🌺💋💋
مرسی آجی ولی من دیگه وقت ندارم داستانم را ادامه بدهم اگر دوست داشتی خودت ادامه بده 😘
آجی میشی
اممم ببخشید به اندازه ی کافی آجی دارم 😓😁
باشه😐😐😐😔😔😔😔😔😔😔😔😔😔😔😔😔😔😔🌹🌹🌹🌹🌹😭😔😭😭
میتونی با آجی پارمیدام آجی سی اون حتماً قبول می کنه که آجیش بشوی 😉
لایک
😁😘😁😘
ندید این قسمتش
😘😘😘
عالییی بود اجی
مرسی آجی پارمیدا 😁