این یه پارته دور از انتظاره
مامان:میگه تو پورشه سورمه ای خریدی😐(هان چیه چی میخواستید بگه؟😂) من:راس میگه😐 مامان:چطوری😨😨 من:مامان من الان عضو جدید بزرگترین بوی بند جهانمممم حتی تو اخبار ایران هم نشونم دادن انتظار داری ماشنم چی باشه پراید؟اس تی؟ مامان:آخخخخ خالت زنگ زده فعلا من:یعنی تو و خاله منو کشتین بایییییی😑😑😑 کوک:مامانت بود؟😂من:اره چر میخندی😒 کوک:ها؟هیچ... و پاشد رفت بیرون😐 منم هندزفریمو گذاشتم توی گوشم و خرسمو پرت کردم رو زمین و گرفدم خوابیدم😴😴....گیشگیری گی گی ماشاالله.....لاو سیک گرلز.....بومبیا....دورب دورب دروب....پاشدم دیدم صدای اهنگ میاد رفتم پایین دیدم بلک پینک اینجان انقدر هول شدم که پام لیز خورد با هندزفری و گوشیم از بالای پله ها شوت شدم پایین😆 جین:یااااااا ا.ت خوبیییی؟ من:اره خوبم فقط یکمی هول شدم😅😅 نامجون:مثل اینکه ضحا شی دلشون براتون تنگ شده اعضا هم (بلک پینک) حوصلشون سر رفته بود اومدن اینجا من:اها ضحا تو همیشه میومدی عین خر بیدارم میکردی😐😐 (ماها پیش هم زندگی میکنیم منو و یسرا و ضحا و کیمیا و صدرا و نیکان و علی و یلدا و اران خونه مجردی داریم جدا از خانواده زندگی میکنیم به دلایلی😊) ضحا:گفدم زشته جلو اینهمه ادم گرگم به هوا بازی کنیم😆😆 من:اوه یس بالاخره عقلت اومد سرجاش؟😀😅😂میشه به بچها تلفن کنم و بگم؟ شماره کیمیا رو گرفتم کبیمیا:هان چته؟ من:ضحا عقلش اومد سرجاش و قطع کرد نشستین رو مبل جیسو:تو از خواب که پاشدی مستقیم اومدی پایین؟ من:اوهوم چطور مگه؟ جیسو: اخه موهات مرتبن من:اها اره موهام اونشکلی نیست که بهم بریزه بشه جنگل😁😁 دیدم گوشیم زنگ خورد نگاه صفحش کردم دیدم داییمه گفتم یخورده کلاس بزارم جواب ندم دیدم نیم ساعتی شد اینا بیخیال نشدن زنداییم دایییم عمم عموم بابابزرگم و همه زنگیدن بالاخره برداشتم دایی:ا.ت چرا جواب نمیدی؟ من:ببخشید داییی سر تمرین بودیم چکار دلشتی حالا؟ داییم امروز 18 اکتبره من:خب چخبره😐 داییم:هان هیچی امشب بیا به رستوران..... من:اوک... و قطع کردم من:ضحا 18 اکتبر چخبرع؟ ضحا:یااااااااا چتریای لیسا امروز 18اکتبره میگم چرا داییت بهم..... هی..چی..میخولستی چخبر باشه😊 کوک: فهمیدمممممم پی دی نیم برا همین گفت.... ضحا چشم غره ای به کوک رفت و کوک نشست
لیسا: یا چتریای لیسا دیگه چی بود؟ من: دیدین به یه چیز مقدس قسم میخوریم مقل یا عیسی مسیح ولی ما قسمامون فرق میکته مثلا خود من میگم یا هندسامه اعظم.یا یونتان.یا رپ جین. یا شیپ جین و جیسو.یا رنگ موهای باتر کوکی😳جیسو:به شیپ هم قسم میخورید؟😂 ضحا:این خودش شیپره لیسا رو با جانکوک جیسو رو با جین جنی رو با تهیونگ و رزی رو با کوک شیپ میکنه من:خودتم بگو کوک...لیسااااا...نی نی ضحا:کوفت درد زهر مار ببند گاله رو مگس میره توش عین فرعون میمیری بدبختتتتت عنتر میمون صد دفه گفتم هر چیزیو هر جایی به زبون نیاررررر احمق بیشورررررر😑😑😑 من:اروم بزار باهم بریم😐 جین:شما شیپ میکنی...د؟؟؟ من:اونم چه شیپایییییی تو و جیسوووو اصن دلیل اینکه اول تو بایسم شدی شیپت با جیسو بود 😐😂😂😂😂😂😂 جیمین:دیگه؟ من:هنرامو رو کنم؟ باش یه فیک خاکبرسری از شیپ شما و بلک پینک نوشتم انقدر معروف شده بود که نگووووو...نامجون:بسه بسه ضحا:تک پارتیاش خداس😈😂 جنی:با اینکه رابطه های من لو میرفت؟ من: اوهوم😈 ضحا:تازه کجاشو دیدین... ته:بسههههه بسهههه😯😯 من:اوک😂 یه نگاه بهشون کردیم دیدیم همشون قرمززززز شدن عین گوجه😂ضحا: ا.ت بیا شیپارو نشونشون بده😈😂 رزی:نهههههه تروخدا بسههههه😳 من:اوهوم بسه دیه
جنی :ما باید بریم شب جایی دعوتیم و رفتن من :من برم کار دارم ظاهرن شب جایی دعوتم نامجون :برو ماهم همینطور ساعتو دیدم ساعت 6بود 8:30 باید اونجا باشم رفتم حموم و نشستم به موهام رسیدم دیدم یه ربع مونده به هشته یه تیشرت سفید که روش نوشته بود bts پوشیدم با دامن مشکی و جورابامم پوشیدم و ارایشمو کردم چتریامم درست کردم و رفتم وقتیکه رسیدم درو باز کردم دیدم یه چیزی بالای سرم ترکید یهو دیدم گفتن تولدت مبارک ا.تتتتتتت گفتم چقدر 18 اکتبر برام اشناس😐 برقا روشن شد دیدم اکسو بلک پینک و بی وی اسم اومدم به همه سلام کردم عمم:دیروز اومدیم ایران هممون تو اون هتله که شیدا بود اقامت داشتیم مهدی(پسر عمم) ا.ت ماشینت کدومه من:اون پورشه سورمه ایه😌 دیدم همه ریختن بیرون و اومدن دایی:ماشاالله چه پولداری شده عزیز دایی از قدبم گفتن حلال زاده به داییش میره😂
هیچی دیگه مراسم تمام بید و رفتیم خانه
رفتیم خونه و دیدم خونه توش بمب ترکیده جین:فکر کنم تی اکس تی خونمونن یونجوننننننن یونجون:اوه سلام ما اومدیم خواستیم غافلگیرتون کنیم متاسفانه بیرون بودید نشد یسرا :سلام سلام ا.ت خانم تولدت مبارک من:مرسی یسرا:خبرا رسیده چه زری زدی به صدرا هاااا؟ من:هاننن؟ه..هی..چی و فرار کردم یسرا:دهنتو صاف میکنم حالا وایسا داشتم فرار میکردم دیدم در باز شد و چند نفر اوندن تو و من با مخ رفتم تو شیکم یکیشون من اقا جنه برو اونوررررر چان:اقا جنه و مرض من:اقا جنه چه صداتون اشناس قیافتونم همینطور عا شما پارک چانیول اکسو نیستید؟ چان:😐😐😐😐😐 یسرا ا.ت میگم امشب خونه صدرا اینا دعوتیم بریم؟ من:هوم بریم رفتیم تو ماشین یسرا:ا.ت بریم دنبال کیمیا ضحا خدش رفته من:اوک رفتیم دنبال کیمیا . کیمیا:ا.ت میگم جات خالی من:هوم چرا؟ کیمیا :قراره اهنگ مافیا رو یه بار دیگه با ایتزی بخونیم و موزیک ویدیدش رو از اول بگیریم من:تف بت یسرا: آیم د مافیا؟ کیمیا:آ د اینه😑 راستی ا.ت گفتی ضحا عقلش اومده سرجاش منظورت چی بود؟
من:...(جریانو تعریفیدم) کیمیا :من حوصله ی علی رو ندارم من:برو پیش صدرا یسرا:تا یلدا بکشد کیمیا:ا.ت یه وقت از داداش عزیز دردونت مایه نزاریااا😐😐😂 من:د خفه رسیدیم رفتیم داخل نیکان:انیو نونا اران:سلامممم بر خواهر عزیز گرامیم یلدا:سلام خواهر شوهر😝 من:مرگ و... هوم امیر موخواست با ملیکا بیان کره چی شد؟ امیر:های نونا من :عه سلام زن داداش امیر:کور بی جنبه😑 ملیکا:سلام عزیزم علی:ولکام داخل من:واییی تولدمه امروز کیکه رو میزو ببینید یسرا:از اولشم.... دیگه تولد گرفتیم و نخود نخود هر که رفت خانه ی خود😐😂 برین نتیجه آنچه خواهید دیده ببینیدش پشماتون میریزه😨
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (2)