
سلام بچه ها این پارت سوم اگه کم نوشتم ببخشید زیاد حالم خوب نیست، لطفا حمایت کنید 🥺🍑
# خب حالا بگو ببینم اسمش چیه _ا. ت. # چند دقیقه ی دیگه اعضا میان _خب؟. # برات نقشه ها دارم آقای کیم از زبان نویسنده (خودم): شوگا تا این حرفو زد ی خنده ی شیطانی کرد و دوید، تهیونگ هم دوید دنبالش از زبان ا. ت: تهیونگ دنبال شوگا میدوید ولی نمیدونم براچی حواسم تهیونگ و شوگا بود که زنگ در خورد رفتم در رو باز کردم، ببقیه اعضا بودن جیمین و کوکی وجین و جیهوپ ونامجون بودن
تهیونگ و شوگا هنوز دنبال هم می دَویدَن تا اینکه شوگا زد ب تهیونگ و تهیونگ افتاد ر. و. م، خیلی تعجب کردم همینجوری داشت نگام میکرد، ی نگاهی ب شوگا انداختم، داشت جلوی خندش رو میگرفت تا اینکه جین: تهیونگ نمی خوای بلند شی. تهیونگ با حرف جین ب خودش اومد و از ر. و. م بلند شد
نمیدونم چرا هردومن لپامون سرخ شده بود از زبان تهیونگ: نمیدونم چرا وقتی از ر. و. ش بلند شدم ی حسی بهم دست داد (تهیونگ جان حیا کن😂) جیمین: تهیونگ نمی خوای معرفی کنی _اممم چرا..... ایشون یکی از دوستای منن اسمش ا. ت..... پارک ا. ت. هوسوک: یعنی مخوای بگی ر. ل. ت نیس _نع نیس نامجون: بچه ها نظرتون چیه شجاعت. حقیقت بازی کنیم همه با هم: باشه &قبلش من با تهیونگ کار دارم _باشه بگو عزیزم &اینجا؟ _باشه تو اتاق . از زبان خودم: ا. ت و تهیونگ رفتند داخل اتاق

&چرا منو ب عنوان دوستت معرفی کردی _نمیدونم&خیلی خب باشه بریم پایین _باشع ا. ت و تهیونگ رفتن پایین و جیمین گفت جیمین: خب بچه ها نظرتون چیه الان بازی رو شروع کنیم همه باهم: باشع همه رفتن و دور ی میز گرد نشستن شوگا: خب نامجون تابش بده نامجون: باشه نامجون تاب داد و افتاد بین ا. ت و شوگا # خب ا. ت بگو ببینم شجاعت یا حقیقت&حقیقت # بایست تو گروه ما کیه&اممممم....... تهیونگ # آهان (با لبخند شیطانی) از زبان شوگا: نمیدونم چرا ا. ت وقتی گفت تهیونگ، تهیونگ لپاش قرمز شد، البته میدونم چرا اینجوری شد، آقای تهیونگ برات نقشه ها دارم جیمین: جیهوپ تابش بده جیهوپ: باشع جیمین: خب افتاد ب شوگا و تهیونگ # جرعت یا حقیقت آقای کیم _جرعت # لپ ا. ت رو ب. و. س کن _چ. چ. چییـــی # همین که گفتم _ خ خ خیلی خب ب.. ب باشع از زبان خودم: وقتی شوگا ب تهیونگ گفت اونکارو کنه ا. ت لپاش قرمز شده بود...... تهیونگ اومد جلو و لپ ا. ت رو ب. و. س کرد......... هر دوشون خجالت زده بودن ولی شوگا همش لبخند های شیطانی میزد 😂 بازی تموم شد تا اینکه نامجون: بچه ها بیاین فیلم ببینیم شوگا: من فیلم رو انتخاب میکنم جیمین: چجور فیلمی؟ شوگا: ع. ا. ش. ق. ان. ه جین: اوووو از کی تا حالا از این فیلما میبینی شوگا: ببند عزیزم جین: باشه (عکس لباس ا. ت وقتی پوشیده بود)

خب بچه ها این پارت هم تمام شد، اگه کم بود ببخشید، و اینکه میخوام بعد این داستان براتون ی تک پارتی از جیمین بزارم که بر اساس خوابمه 😂🍑

لایــــــــ♡ــــــــک، کامــــ☆ـــــنت 7o۸a hon ! گوشیتو برعکس کن و بخونش 👆🏻🍑🥺
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی ولی فقط چرا پارت ۴ نذاشتی پارت ۵ گذاشتی
من پارت بعدی و موخوامممم🥺رمانمو خوندی؟
فردا نمیتونم براتون پارت چهاروم رو بزارم چون میخوام استریم بزنم و خودتون میدونید قراره ریمیکس باتر با همکاری مگان بیا پس واسه همین 🍑🥺
خب خب خانم
اگه پارت بعد رو نذاری جونت پای خودتهههه😂😂🤪🤪تا پارت بعد رو پس نگیریم آروم نمیگیگیرممممم 😂
مرسی که حمایت میکنید، من واقعا انرژی میگیرم، قول میدم پارت بعد بیشتر باشه 🥺🍑💞