6 اسلاید صحیح/غلط توسط: Two dead انتشار: 3 سال پیش 46 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
برا گذاشتن پارت ۱ فصل دو چندتا شر داریم ۱۵ لایک بخوره تست ۱۰۰ بازرید داشته باشه ۵۰کامنت هم باشه کم گفتم که راحت تر باشه
بالا رو بخون
شرطا یادتون نره
جیمین:یاااا چرا نزاشتی من خدافظی کنم
شوگا: بعدا بت میگم
من بلند شدمو رفتم تو اتاق
رز:(به فارسی)نازلی پاشو بیا
نازلی ی نگا به اعضا انداخت و بلند شد رفت تو اتاق
جیمین:فک کنم ناراحت شدن
شوگا:نه
جیمین:تو اع کجا میدونی
شوگا:رز به من فارسی یاد داده اون به نازلی گفت بره تو اتاق
جیمین:یعنی چیکار دادرن
شوگا:اممم منم نمیدونم
(تو اتاق)
رز:نازلی میگم کوله هامون رو بر داریم وسایلا رو بزاریم توش(منظورش همون کادو هاست واسه اعضا)به بهونه فیلم برداری میریم خونه خودمون که شب بگیم اعضا بیاین خونمون
نازلی:اره خوفه
رز:هوم بریم
وسایلا رو گذاشتیم تو کوله و رفتیم تو حال
نازلی:بچه ها ما میخوایم بریم سر صحنه
کوک:کی بر میگردین؟!
نازلی:ععععمممم....
رز:شب امروز کارش خعلی سخته
نازلی:اره امروز روز ... روز اخر قسمت اول فیلم هست😅😬
جین:من مغزم به مشکل بر خورد😐
ته:اوف...😐
هوپی:ول کنین باشه خدافظ🙂
رز:خدافس😁
سریع اومدیم بیرون
نازلی:پوففف خوب شد نجاتم دادی نمیدونستم چی بگم🙂
رز:اینا رو ول کن خونه همین بغلاست ولی اگه یکی مارو ببینه که رفتیم خونه دیگه بدبختیم بیا یکم دور برنیم بعد میریم تو خونه
نازلی:اره خوبه ی چندتا خریدم کنیم من امروز کیک درست کنم هیچی تو خونه نداریم
رز:بریم
خریدامون رو کردیم و رفتیم تو خونه ی خودمون
نازلی:من میرم کیک و درس کنم
رز:منم بادکنکا رو باد میکنمو خونه رو تزئین میکنم
هردو مون کوله ها رو گزاشتیم تو اتاق ارایشو لباس وسایلا رو از تو کوله هامون برداشتمو رفتم گذاشتم رو میز تو حال لباسا مون رو عوض کردیم ولی لباسای مهمونی امشب رو نپوشیدیم چون میترسیدیم کثیف شه نازلی رف تا کیک رو درس کنه منم تزئینات
نازلی:من خعلی استرس دارم
رز:خو منم دارم😐
نازلی:رزززززز😬
رز:چیهههه😐
نازلی:هیچ من رفتم😐😁
رز:اع بچگی خ.ل بودی😐
نازلی:رز به نظرت چرا مامان و بابامامون گوشی رو بر نمیدارن
رز:اونا از اول با ایدل شدن و منو بازیگر شدن تو و به کره اومدن ما مخالف بودن
نازلی:خو شاید واسشون اتفاقی افتاده
رز:مثلا چی
نازلی: مثلا حونه اتیش گرفته باشه اونا جزغاله شده باشن یا زیر تریلی له شدیه باشن یا...
رز:نازلی...بس کن برو کیک رو بپز ... تو باز شروع کردی به منفی بافی(نازلی از بچگی همین طوری بوده)
نازلی:توهم...ام هیچ تو که داری کارات رو انجام میدی من رفتم
رز:افرین دختر خوف بلو😐
نازلی:باسه من لفتم😁
کیک رو درست کردو منم خونه رو تزئین کردم به نازلی گفتم زنگ بزنه به نامی
نازلی:الو سلام نامی خوبی
نامی :اره کجایین
نازلی:ببین ما خیلی وقته پولامون رو جمع کردیم و ی خونه خریدیم الانم خونه هستیم خونمون نزدیک خونه ی شماست ما اصلا نرفتیم سر صحنه امروز تعطیل بوده الانم خونه هستم اگه میشه بیاین خونه ی ما تا...
رز:تا دور هم جمع شیم
نامی:من باورم نمیشه
رز:اما واقعیته
نامی :من شکه شدم نمیدونم چی بگم:/لوکیشن بفرست
نازلی:خونه بغلی نه بغلی تر سمت چپا سمت راست نه اصلا بزار لوکیشن میفرستم
نامی:اوف نازلی لوکیشن بفرست دیگه
رز:باش خدافس
و قط کردیم
رز:نازلییی داشتی لومون میدادی کادو ها قافل گیری هست
نازلی:😐💔
رز:کیک چی شد
نازلی:تمومه تزئینشم کردیم تو یخچاله
رز:منم کارم تمومه
نازلی :اوم دارم میبینم
رز:هی لوکیشن یادمون رفت
نازلی:نه فرستادم
رز:هوف ترسیدم😑💔
زینگ زینگ زینگ زینگ!
رز:من میرم
شوگا یهو میپره تو
رز:هی سلام(به فارسی=ب/ف)
شوگا:سلام(ب/ف)
جیمین:سیلام اام نه ببخشید سلام(ب/ف)
همه اعضا هم سلام کردن
نازلی:اوم خیلی خوب یاد میگیرین
هوپ:اوم خیلی خونتون خوشمله😁
رز:ممنون😁💞
نازلی:خوب بشینین
ازشون پزیرایی کردیم
من از زیر میز کادو هارو در اوردم(بچه ها وقتی داشته خونه رو تزئین میکرده اونا رو گذاشته زیر میز)
رز:بچه ها ما واسه قدر دانی از شما اینا رو درست کردیم
من یکیه شوگا ته و نامی رو دادم و نازلی کوک جیمین جیهوپ جین.. عکس دسته جمعی شونم دادیم😁
رز:این کادو ها اسمش ویترای هست..نقاشی روی شیشه..توی کشورم ارزش زیادی داره..واسه همتون درست کردیم..یک عکس دسته جمعی هم که با هم گرفتیم درست کردیم که من دادم به نامی..امید وارم خوشتون بیاد
نامجون:خیلی خوب و باحاله..نقش برجستس..ممنونم
همه تشکر کردن
شوگا بلند شد
شوگا:جیمین بلند شو و دنبالم بیا نازلی میشه.. میشه بریم تو ی اتاق تا با جیمین ی حرف خصوصی بزنم
نازلی:حتما اتاق من بالاست همون اولیه
شوگا:ممنون
دست جیمینو محکم گرفتو بدو بردمش بالا
جیمین:ای چیه بگو
شوگا درو بست
شوگا:امروز
جیمین:امروز چی؟
-:امروز که تو گفتی چرا نزاشتی من خداحافظی کنم
+:اره چرا نزاشتی؟
-:کامنتا ... ببین تو میدونی من ع.ا.ش.ق رزم و تو هم ع.ا.ش.ق نازلی
+:ام نه کی گفته نه شایدم اره نه واقعا اره
_:بریم بهشون بگیم
+:چی؟...نه
_:بگیم اونا که دیگه تو خونه ما نیستن که هر روز ببینیمشون و از خجالت اب بشیم
+:اممم باشه
شوگا_:پس بریم پایین
اومد پایین
رز:نازلی برو
نازلی:امم اها باش
نازلی کیک رو اورد
جیمین:اوممم خیلی خوش مزس کی پخته
رز:نازی پخته
جیمین:نازی کیه؟
رز:همون نازلی من میگم نازی
کیک تموم شد
شوگا:خوب ما میخوایم ی چیزی به شما بگیم
رز:چی؟
جیمین:خب ام شوگا تو بگو
شوگا:من ع.ا.ش.ق.ت.م رز
نازلی و رز:😐
جیمین:نازلی منم ع.ا.ش.ق. تو ام
رز و نازلی:جیییییییییغ
اعضا:چی شد
از زبان ته
رز و نازلی جیغ میکشیدن و دور خونه میدوییدن نمیدونم اع خوشحالی یا شوکه شده بودن
نامی یهو پاشد
نامی:بسه دیگه ...کی جواب این دو تا کفتار..نه ببخشید کفتر رو میدین
رز:من الان واقعا شوکم سه روز..سه روز بهم مهلت بدین
من یهو نگاه کردم به کوک کوک به نازلی زل زده بود و ناراحت بود
کوک :من هوس شیر موز کردم
رز:کوچه بالاتر از خونمون مغازه هست میریم برات بگیریم شما تو خونه بمونید
نازلی رز رفتن
از زبان نازلی
برای همه گرفتیم و از مغازه اومدیم بیرون ی ون مشکی جلوی در مغازه پارک کرد و یهوو من و رز رو گرفتن و انداختن تو ماشین..ی پارچه جلوی دهنمون گرفتن..دیگه چیزی نفهمیدم چیشد..فقط سیاهی مطلق بود..
*این داستان ادامه دارد...*
خب تامام
6 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
میبخشمت لطفا زودتر از اتاق عمل بیا بیرون🙂💜
منتظرتم داداشی😊✨
قلبم درد گرفته باز🙂💔
آدم ضعیفی ام🙂💔
لطفا منو ببخش که این چند روز نمیتونم باشم🙂💔✨
اومدم عاجی به امید تو اومدم 🙂✋🏻💕
نه خیر نیستی تو خیلی قوی هستی دلم میخواد اون بی.ما.رس.تان رو ...... کنم 😒
نه بابا عاجی نگران نباش
😇🌸💗
بیمارستانه نگفت.. دکتره گفت.. از این به بعد برای نابودی دکتره دعا میکنیم.. الا برکت الا😐🕊😂.. تازه خدا لعنتش کنه با اون دارو هاش.. معلوم نیست چی بخوردم داد که هنو خوب نشدم😐💔🗡
۴ممدگرد😐
غمگین
| 12 دقیقه پیش
یونا خعلی دیر میگیری
استار مشنگ جانم.. ممنان که گرفتی😐🍒😅
اره داداشی.. واقعیت و ندیدی عین خل و چلا میمونیم.. اصن نباید ما دو تا رو تنها گذاشت.. دنیا تباه میشه.. ما تنها باشیم😐🍒
بله باز افتادین به ج.و.ن هم 👩🏻🦯
جر😂 پس تنهاتون میزارم😂💔
ولی قبلش میخوام یه چیز بگم تو تست فرند🙂💔
🙂💔باید زودتر بهم میگفتی🙂💔
:) نتونستم چون کلا تو اتاق ع.م.ل بودم و گوشی بهم نمیدادن:) ببخشید💔🙂
میبخشمت لطفا زودتر از اتاق عمل بیا بیرون🙂💜
منتظرتم داداشی😊✨
قلبم درد گرفته باز🙂💔
آدم ضعیفی ام🙂💔
لطفا منو ببخش که این چند روز نمیتونم باشم🙂💔✨
۴ممدگرد😐
غمگین
| 4 ساعت پیش
عمم بود و دایی دوم یونا😁😌
شوخیدم.. به لایوی که گرفتن.. طرفدار ها.. و غیره ربط داره🙂😐💔🕊
جر😐😂
نکنه اون دختره که گفت جیمین چرا کنار اون دختره نشستی ها؟ فکر کنم دختره دوست داشته با جیمین باشه و حس.ود.یش شده و به بادیگارداش گفته بگیرینش و اوردنش ها؟ شاید نمیخواسته کسی نزدیک شوگا هم باشه و رز هم اورده و اونا رو گرفته تا ببینه اعضا دوسشون دارن یا فقط به چشم برادری هست 😯 و ...
مغ.زم ا.ر.و.ر داد 😐
ا.ر.و.ر ۴۰۴😂
منطقیع😐✨
جررر خودمم سر نوشتنش ارور دادم💔😂
یعنی اونا کی بودن عاجو میشه یه راهنمایی کنی؟😹
عمم بود و دایی دوم یونا😁😌
شوخیدم.. به لایوی که گرفتن.. طرفدار ها.. و غیره ربط داره🙂😐💔🕊
لونا من کلن یدونه دایی دارم تو هم که عمه نداری😐✊ااا.اها گرفتم برو😐💔
درگیری دارین😹
یونا خعلی دیر میگیری
استار مشنگ جانم.. ممنان که گرفتی😐🍒😅
اره داداشی.. واقعیت و ندیدی عین خل و چلا میمونیم.. اصن نباید ما دو تا رو تنها گذاشت.. دنیا تباه میشه.. ما تنها باشیم😐🍒
هو لونا درست حرف بزن😐✊
چرا جای بد کات کردی عاجوووو😐⛏
تا.. نمیدونم😐💔🕊
عالی بود عاجووووو🙂💜
ممنون💜✨