اگع باهاش قهر باشی💫🍷

چن شبی بود ک دیر میومد خونع و ی کلمم باهام حرف نمیزد.دیگع واقعا از این وضع سخته شده بیدم😐💫تصمیم گرفتم امشب این زنجیرع رو بشکونم:/وقتی اومد خونع بهش سلام کردم ولی اون بدون اینکع چیزی بگع رف تا دستشو بشورع😐🍷منم صبر کردم تا برع دوش بگیرع و برگردع😐👐وقتی برگشت گفتم -شام نمیخوری؟ بدون اینکع بهم نگا کنع گف *ن نمیخورم..و رف بخابع:/

بندع عم رفتم و تو ی اتاق دگع خابیدم😐✨"نصفع شب"تصمیم گرفتم برم پیشش😐✨دیوونم خودم میدونم😐👐ولی پاورچین پاورچین از اتاقم رفتم بیرون و اروم در اتاقشو باز کردم.ب پشت خابیدع بود و ی بالشتو عم بغل کردع بید😐😻رفتم اون طرف تخت و دراز کشیدم😐✨و..بغلش کردمم😐💫اروم چشماشو باز کرد و با اخم بهم نگا کرد و گف*ت اینجا چیکار میکنی؟! -اومدم پیشت بخابم😐🐥

*واسع ی چی؟! -همینجوری😐🍷 چشماشو تو حدقع چرخوند و پشت بهم خابید ولی مح ولش نکردم و تا صبح بغلش کردع بیرم😐😹 "صبح" "تهیونگ"وقتی بیدار شدم دیدم ا/ت هنوز بغلم کردع😐💫ولی چ کیوت خابیدع بود😐😻نمد چرا ولی پیشونیشو بوسیدم😐💫عرر تهیونگ مثلا باهاش قهر بودیا😐ولش اصلا برم سرکار دیرم شدد😐🍷"ا/ت"وقتی بیدار شدم دیدم تهیونگ رفتع😿چی دارم میگم بایدم برع خب😐💫

"شب"رو مبل نشسته بودم و منتظر ته بودم..چرا نمیادد:/😐✨نیم نیم ساعت دیگع عم منتظر بیدم ولی کم کم چشمام سنگین شد و داشت خابم میبرد ک صدای در اومد و من از جام پریدم😐👐😹صبر کن ببینم!الن تهیونگ در زد؟؟مگع خودش کلید ندره؟ب هر حال رفتم درو باز کردم و دیدم ته با کت و شلوار جلوی در وایستاده و ی دستع گل رز دستشع!👀 -امم..م.من ا..این *میای برای شام بریم رستوران؟ منم ک پشمام و برگام و پرام با هم ریختع بود😐✨

*ن..چ..چیزع یعنی..باشع..ح..حتما!😐💫 بعد درو بستم و گیج و منگ رفتم امادع بشم😐✨ *اهم اهم من پشت درمااا😐🍷-عههه یادم رف اومدم..بعد رفتم در و باز کردم و خیلی سریع رفتم تو اتاقم😐چرا اینجوری شدم من؟؟😐خلاصع ی رژلب و سایه ی کمرنگ زدم و ی پیراهن جذب قرمز پوشیدم😐💫 *خیلی خوشگل شدی! -م..ممنون😸💕 *خب بریم؟؟ -ب..نذاشت حرفمو کامل کنم و بوس*یدم😐💫بندع عم رنگم از گوجه هم قرمز تر شدع بود و نمیدونستم چی بگم😐👐وقتی بالاخرع بوسع رو تموم کرد با چشمای درشت شدع دلشتم بهش نگا میکردم😐😹 -این الان برای آشتی بود؟؟ *اره:)

تمام:/😐💫از نظر خودم خیلی مسخرع شد ولی اگع میدوستیش بلایک:)😐👐💕