ازدواج ننجون۴

سلام ببخشید که دیر شد

تهیونگ منو برد خونه‌ی مامانم با وارد شدن به اتاقم انگار تازه یادم اومده بود که دارم با بایسم ازدواج میکنم کسی که دیوونش بودم ولی...ولی این ازدواج اجباری بود اشک چشامو پر کرده بود بیخیال برم به کارا برسم رفتم لب تابم رو چک کردم یه ایمیل از کمپانی بود نوشته بود دوشیزه‌ی محترمه مکرمه ا.ت شما تو ادیشن قبول شده اید مث فشفشه پریدم هوا کلی رقصیدم و شادی کردم فردا عروسی بود رفتم یه دوش گرفتم وسایل و لباسامو جم کردم با تاکسی رفتم خونه‌ی جدیدم اتاقمو چیدم پرده هارو وصل کردم رفتم بیرون خرید خریدا رو گذاشتم تو یخچال و برگشتم خونه‌ی ننم

#فردا صبح# دیدم یکز داره تکونم میده پاشدم دیدم تهیونگ بالا سرمه حال و حوصله‌ی کره‌ای حرف زدن نداشتم به فارسی گفتم ا.ت(چته خدا زده؟)گیج نگام کردم تهیونگ(چی میگی؟)یادم اومد که امروز عروسیمه زود پاشدم خومد انداختم تو دسشویی ا.ت(هیچی تو برو پایین منم میام)بعد حموم کردن لباس عروس و پوشیدم یه آرایش ملایم کردم و رفتم پایین تهیونگ تا منو دید روشو برگردوندم ا.ت(چته روانی؟)تهیونگ(هیچی بریم) ا.ت(زشت شدم؟)تهیونگ(نه)ا.ت(نه نه من زشت شدم نمیام)تهیونگ(میگم زشت نشدی)ا.ت(ولی نمیگی خوشگل شدم)تهیونگ(باشه خیلی خوشگل شدی پاشو بریم)ا.ت(حالا شد بریم)رفتیم کلیسا کسی جز پی دی نیم و اعضا و خوانواده هامون نیومده بود بعد مراسم ازدواج رفتیم خونه‌ی ننه بابای تهیونگ تا شب اونجا بودیم بعد رفتیم خونه‌ی خودمون عکسای عروسی توی حال بودن برداشتن منم که خلاقیتم درحد رئال مادرید ماژیک پیدا کردم و نشستم عکسو ادیت دستی زدم واسه تهیونگ چشم بند کشیدم براش خال گذاشتم سرم گرم بود که تهیونگ صدام کرد تهیونگ(ا.ت ساعت سه شبه برو کپتو بزار)ا.ت(دستم گیر اینه)تهیونگ اومد جلو با دیدن عکس چشاش گرد شد دمپاییش و درآورد افتاد دنبالم

ا.ت(تهیونگ گ..و..ه خوردم ولم کن)رفتم اتاقم در قفل کردم فردا باید برم کمپانی دیره بهتره بخوابم هیچی دیگه کپیدم فردا صبح با الارم گوشی پاشدم یادم اومد که باید مخ شوهر جونمو بزنم رفتم یه شلوار گشاد با مارک گوچی و نیم تنه پوشیدم یه لقمه صبحونه گرفتم و راه افتادم تهیونگ قبلا رفته بود رفتم پیش پی دی نیم یه چی گف شاخ درآوردم گف یه مشکلی پیش اومده و من باید تو بی تی اس دبیو کنم یعنی قشنگ در آومدن شاخو روی سرم حس کردم گف برو خودشون میدونن چیکار کنن رفتم اتاقشون در زدم رفتم تو تهیونگ(عه ا.ت تو اینجا چیکار میکنی؟)ا.ت(به عضو جدید سیلام کنید😁)تهیونگ(تو عضوجدیدی؟)ا.ت(اره)تهیونگ(تو؟)ا.ت(اره)تهیونگ(پس قراره گروهمون به همین زودی دیسبند شه)

ا.ت(شوهر جان میخوای یه چشمه از توانایی ها بیشمارم نشونت بدم؟)تهیونگ(نشون بده بینم)ا.ت(ببین مارمولک)اهنگ کیس اند میکاپ و خوندم و با یه دنص طراحی خودم رفتم همه دهنشون با مونده بود ا.ت(چطور بود شوهری‌؟؟)جین(عجب زن داداشی نصیبم شده ا.ت تو ایرانی هستی دیگه؟)ا.ت(بل‌بل)جین(از اونجایی که بعد ورودت به گروه من میشم ننه‌ت بگو بله ننه جین)ا.ت(بله ننه جین)جین(باید بهم قرمه سبزی یاد بدی)ا.ت(هوم پس فیکا راس میگفتن)شوگا(ا.ت بایست کیه؟)ا.ت(کوکککک)کوک(دیدید همیشه من انتخاب میشم)تهیونگ(مهم اینکه زن منی)جی هوپ(اووو تهیونگ حسود شدیاا)تهیونگ(حسود؟کی؟من؟نه بابا)

بعد یکم بحث و کل کل با پسرا اول رفتم با شوگا رو رپم کار کردم شوگا گف رپم عالیه بعدشم با جیهوپ رقص ام وی ها رو تمرین کردیم و ضهر برگشتم خونه

نشسته بودم که تهیونگ اومد خونه سلام کرد و پرسید ناهار چی داریم ا.ت(مگه ازدواج ما سفید نیس؟چرا باید ناهار درست کنم؟