آیا چانیول واقعا عاشقت میشه؟

صبح از خواب بیدار شدی...روز قشنگی بود دلت خواست که بری و یکم قدم بزنی....اما نمیدونستی چی بپوشی؟

داشتی راه میرفتی که با یه پسر جذاب برخورد کردی تو خیلی با ملایمت گفتی: منو ببخشید واقعا عذر میخوام اما اون پسر خیلی باهات بد رفتاری کرد پسر: نمیتونی جلوتو نگاه کنی دختره ی بی دست و پا؟؟ جوابشو چی میدی؟

هر چی که جواب دادی بهت یه پورخند زد و از کنارت رد شد تو دلت با خودت داشتی غر غر میکردی و فکر میکردی

رفتی خرید کنی که احساس کردی یه نفر پشت سرته برگشتی اما هیچی ندیدی....یکم احساس ترس کردی

داشتی حساب میکردی که یهو دیدی کیف پولت نیست خیلی تعجب کردی! اما یهو یه صدای پسر از کنارت اومد که به فروشنده گفت: من براشون حساب میکنم بفرمایین برگشتی و دیدی همون پسریه که بهش خوردی تو دلت:

از مغازه که بیرون رفتی اومد دنبالت برگشتی سمتش:

هر چی که جواب دادی اون پسر کیف پولتو بهت میده و میگه: نیازی نیست تشکر کنی یه چشمک بهت میزنه

بعد اینکه کیفتو داد از اونجا رفت ادامه دارد....