پرده دوم صحنه یک
پرده دوم، صحنه یک
رویا هری، پریوت درایو، انباری زیر پله
خاله پتونیا: هری. هری. این ظرفها تمیز نیستن. کثیفی از این ظرفها
میباره. هری پاتر. بیدار شو.
هری جوان بیدار میشود و خاله پتونیا را میبیند که به طور
تهدیدآمیزی به او نزدیک میشود.
هری جوان: خاله پتونیا. ساعت چنده؟
خاله پتونیا: ساعتِ دیر بودنه. میدونی، ما وقتی قبول کردیم ازت
نگهداری کنیم، امیدوار بودیم بتونیم بهترت کنیم...
بسازیمت... تو رو یه انسان شریف کنیم. پس فکر کنم تقصیر
خودمونه که تو اینقدر... تنبل و مایهی سرخوردگی بار
اومدی.
هری جوان: من سعی میکنم...
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)