8 اسلاید صحیح/غلط توسط: Robin انتشار: 3 سال پیش 441 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سیلام کیوتامم امید وارم حالتون عاوولی باچهههه🥺💞 و من ب این فکر کردم ک یه داستان جدید بنویسم با موضوع جدید🤣 امیدوارمم خوشتون بیاد لاوامم اگه بد بود هم شرمنده🥺💕 خب بریم سراغ داستانمون🙃❤ فالو=فالو*-*
کیوتم میشه اول اون بالا رو بخونی؟🥺💞
خب حالا بریم داستانمونو شروع کنیم:)
خب اهم اهم
یکی بود یکی دیگه هم بود غیر از خدای مهربون هیشکی نبود😌❤
کشتی بخاطر حضور بی تی اس حسابی شلوغ شده بود
بخاطر مشروب زیادی کھ خورده بودم و دریا زدگی دچار سرگیجھ ی خیلی بدی شده بودم
روی عرشھ کھ از بقیھ ی جاھا خلوت تر بود رفتم و بھ دریای بی کران کھ بخاطر آسمون
سیاه مثل دریای پر از مرکب شده بود خیره شدم
نسیم خنکی توی صورتم میخورد و حالم رو بھتر میکرد
منظره ی رو بھ روم بھ قدری زیبا بود کھ نمیتونستم ازش چشم بردارم
ساعت از ١٢ گذشتھ بود و ھمھ ی مردم بھ کابین ھاشون برگشتھ بودن
ولی من ھم چنان بھ رو بھ رو خیره شده بودم و سعی میکردم سرگیجھ ام رو مھار کنم
صدای پسرا رو شنیدم و بھ پشتم نگاه کردم
اعضای بی تی اس بودن کھ اومده بودن تا از خلوتی کشتی استفاده کنن
لبخندی بھشون زدم و با لحن مستم گفتم: من واقعا از دیدنتون خوش حال شدم
لبخندی زدن و سر تکون دادن و بعد مشغول صحبت با ھم شدن
حالت تھوعم خیلی شدید شده بود، ھمیشھ بھ کشتی حساسیت داشتم
دیگھ نتونستم خودم رو کنترل کنم و سرم رو از کشتی بیرون بردم و بالا اوردم
یونگی کھ از بقیھ بھ من نزدیک تر بود، جلو اومد و گفت: خانم حالتون خوبھ؟
برگشتم جوابش رو بدم ولی از این جا بھ جایی حالم بد شد و دوباره بالا آوردم
نگاھی بھ یونگی انداختم و دیدم وای چھ گندی زدم😐💔(ن ک هیچوقت نمیزنی😐)
روی پیراھن سفیدش کھ بالاش با نگین ھای مشکی کار شده بود بالا آورده بودم
یونگی با حالتی شوکھ و عصبی بھم نگاه میکرد:/ (بچم عصبی شد جعرر😐)
با ترس گفتم: ب...بخدا من نمیخواستم اینطوری ب...
با دادی کھ سرم زد نتونستم حرفم رو تموم کنم
با عصبانیت بھ لباسش اشاره کرد و گفت: ببین با لباسم چیکار کردی؟ تو دیگھ چطور
دختری ھستی!(دختر منه عزیزم😐)
از دادش شوکھ شدم و بعد با صدایی بلند گفتم: فکر کردی چون معروفی میتونی با من
اینطوری حرف بزنی، مگھ من از قصد اینکارو کردم(هن عجب سر بچه من داد نزنااا😐🔪)
با غیض نگاھم کرد و گفت: دختره ی پر رو(ب من رفتع تعجبی نداره🤣)
خواست جلو بیاد کھ من از ترس عقب رفتم و کمرم بھ میلھ ی کشتی خورد و چون سرعتم
زیاد بود پرت شدم توی آب😐🖇(حقته پیرهن فرزندمو زدی ناکار کردی خو😐)
جیغ میکشیدم و فقط دست و پا میزدم تا خودم رو بالا نگھ دارم(هن تلاش کن شاید زنده موندی😐)
لحظھ ی آخری کھ سرم از آب بیرون بود دیدم یونگی پرید توی آب و من پایین رفتم
دیگھ نا امید شده بودم و داشتم پایین تر میرفتم(تسلیت عرض میکنم 😔🖤) کھ دستی دور کمرم رو گرفت و منو بالا
کشید(وااا تازه تسلیت گفتماا چرااا فازمو قشنگ ب فنا میدین😐)
سرم از آب بیرون اومد و با شدت سرفھ میکردم(بکن بکن😐)
یونگی کھ نفس نفس میزد رو بھ پسرا و مسئول کشتی کھ روی عرشھ بودن گفت: یھ طناب
بندازید پایین(حرف پسرمو گوش بدید😐)
مسئول کشتی ، قایق کمکی رو توی آب انداخت و یونگی بھ سختی وارد قایق شد و من رو
کشید بالا خواستیم از طناب بالا بریم کھ موج بزرگی زد و قایق از کشتی فاصلھ ی زیادی
گرفت (و اینگونه من کرم میریزم رو داستان😐)، یونگی سعی کرد قایق رو بھ کشتی برسونھ ولی موج بزرگ بعدی قایق رو وارونھ
کرد و ما باز داخل آب افتادیم
نمیدونم چیشد و چطوری یونگی من رو دوباره بھ قایق برگردوند ولی وقتی بالا اومدیم
کشتی بھ نقطھ ی کوچکی تبدیل شده بود(چقد دردناک😐)
نا امید بھ کشتی نگاه کردم و زدم زیر گریھ: ما اینجا میمیریم ، از سرما یخ میزنیم(تو رو نمیدونم ولی نمیزارم پسرم همرات بیاد اون دنیا😐)
یونگی نگاھی از سر کلافگی بھم کرد و گفت: البتھ اگھ از دست کوسھ ھا نجات پیدا کنیم(فرزندم چ بیخیاله😐)
جیغ دیگھ ای زدم و گریھ ام شدت گرفت
چند دقیقھ ای توی اون وضعیت بودیم کھ یونگی دیگھ حوصلھ اش سر رفت و گفت: اگھ
ھمینطوری گریھ کنی میندازمت توی آب(اهم اهم ا.ت جان هم فرزندم هس😐)
جیغ زدم: ھمش تقصیر توعھ ، تو اگھ بخاطر یھ لباس اینجوری نمیکردی من نمیفتادم توی
آب(واا خوبه تازه ازت طرفداری کردمااا بچه پررو😐)
تک خنده ی عصبی کرد و گفت: باید میذاشتم خفھ میشدی(بچم حق داره😐)
لحنم رو آروم تر کردم و گفتم: حالا چی میشھ؟(هر چی من میگم🤣)
نگاھی بھ اطراف انداخت و گفت: حتما زنگ زدن گروه امداد بیاد نجاتمون بده ، فقط باید
سعی کنیم توی آب نیفتیم.(ب امید خدا😔❤)
بعد چند مین چشمام گرم شد و به خواب رفتم(خوابای گل و بل بل بببنی🤣)
با تکون ھای قایق کھ بھ چیزی میخورد چشم ھام رو باز کردم
کنار یک خشکی بودیم
با خوشحالی از قایق بیرون رفتم و خودم رو روی خشکی انداختم
داد زدم یووونگیی(هی بچم خوابه چرا بیدارش میکنی دلت میاادپیشیمو بیدار کنیی؟🥺)
جوابی نداد
جلوتر رفتم و گفتم: یااا یونگی بلند شو
با شدت چشم ھاش رو باز کرد و پاشد نشست(از دست تو😐)
خندیدم و گفتم: نترس ، پاشو ببین رسیدیم بھ خشکی(ب لطف من😌)
از قایق خارج شد و اطراف رو نگاه کرد
بعد با نگاھی کلافھ گفت: این جزیره است
+خب جزیره باشھ بالاخره خشکیھ
-اگھ آدمی اینجا زندگی نکنھ چجوری باید خبر بدیم اینجاییم(بچم از تو باهوش ترهه😐)
کلمو خاروندم و گفتم: آھا از اون نظر(بلی😐)
سرش رو تکون داد و راه افتاد
منم پشت سرش رفتم(برو بروو😐)
وارد جنگلی کھ پر از درخت ھای بلند بود شدیم
خیلی سریع راه میرفت و من دیگھ از نفس افتاده بودم
داد زدم: یاااا یکم یواش تر برو، نفسم بالا نمیاد(خو یکم دس بجنبون دختر😐)
بدون اینکھ برگرده گفت: میخواستی لب ساحل بمونی(صحیح😐)
لجم در اومد و شروع کردم با شکلک اداشو در آوردن کھ یھو برگشت و منو توی ھمون
حال دید(جععر🤣)
سریع خودم رو جمع کردم و لبخند مسخره ای زدم(باریکلا😐🖇)
سر تکون داد و گفت: نگفتھ بودی شیرین عقلی(من اینجوری خلقش کردمم😐)
جیغ زدم: بی ادب تو مثلا ھنرمندی؟(مشکلیع؟😐)
بی تفاوت بھ راھش ادامھ داد و شاخھ ای کھ جلوش بود رو با دست کند
سنگ بزرگی جلومون بود ازش بالا رفت و بھ راحتی پرید پایین
ولی ارتفاع خیلی زیاد بود و من نمیتونستم بپرم(چیو تو میتونیی😐)
داشت میرفت کھ گفتم: کجا میری منو بیار پایین(چرا از من نمیخوای؟😐)
(البته بخوای هم من اینجا هیچ کارم🤣)
بی تفاوت نگاھم کرد و شونھ ای بالا انداخت و گفت: میخواستی نیای(#حق😐)
و بھ راھش ادامھ داد
+یووووووونگیییی(جااااان😐)
محل نکرد و دیگھ داشت حرصم در میومد(هن😐)
لحنم رو مھربون کردم و گفتم: مینن یونگی(چه عجب😐)
خنده اش گرفت و برگشت نزدیک سنگ و گفت: چیشد با ادب شدی(خب دیگ🤣)
لبخندی زدم و گفتم: بودم(بلی بلی😐)
-پس شجاع ھم باش و خودت بپر(چ زد حالی زد جععر😐)
لب ھام رو آویزون کردم و گفتم: تو خیلی مھربونی یونگیی(معلومهه😌)
سری تکون داد و دستش رو بھ سمتم دراز کرد گفت دستمو بگیر و آروم بیا پایین
منم دستم رو باز کردم و پریدم روش
با شدت خورد زمین و منم افتادم روش(اهم اهم مواظب باش بچه جون😐)
با حرص منو از روی خودش ھول داد کنار و در حالی کھ یھ دستش بھ کمرش بود بلند شد
و شروع بھ نالھ کرد و با غضب نگاھم کرد
بی تفاوت بلند شدم و خودم رو تکوندم کھ دیدم ھنوز داره نگاھم میکنھ با پر رویی گفتم:
چیھ؟(پررویی دیگ چ میشه کرد😐)
خودت گفتی، دستم بگیر و بیا
داد زد: گفتم آروم بیا پایین، نگفتم بپر روم کھ(حق داره خو😐)
سری تکون دادم و گفتم: نچ نچ مثلا پسری؟ یھ دختر رو نمیتونی بگیری(عجب😐)
-تو کھ دختر نیستی تو یھ موجود پر رو و بی ادبی(باریکلا خوشم امد🤣)
و با خشم ازم فاصلھ گرفت
از لحنش خندم گرفت و زدم زیر خنده
بھ شدت بھ سمتم برگشت و گفت: نخند(خو نخند😐)
و خب کیوتام این داستان جدیدمونه امید وارم خوشتون امده باشه لطفا تو نظرات کامنت کنید که ادامه بدم یا نه اگه دوست نداشتید میتونم ادامه ندم:)
و لطفا اگه یه درصد هم خوشت امد اون قلب سفید پایینو قرمزش کن تا خوشگل تر شه🥺❤🖇
نظرت فراموش نشه لاولی🥺💕
و در ضمن داستان عشق در نگاه اول پارت چهارم هم دارم مینویسم فردا یا پس فردا میزارم تو تستچی تا بره تو صف بررسی🥺🖇💜
فالو: فالو =]
8 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
38 لایک
عالییی بوددد عین همیشههههههههههه
فداتشممم🥺🍓❤
وای دختر ترکیدم الان پنج دقیقه مونده با ساعت پنج به زور خنده هام رد نگه میداشتند تا بقیه بیدار نشم😂😂😂😂😂
واای جعععر تو عم مثه من جغد شبیی😂😂😂😂
عااااااااااااااااااااااااااااالییییییییییییییییییییییییییه
فداتشمم کیوتمم🥺💕
ساری نظر سنجیمو ببیین
دیدمم🥺💕
بچه ها میخوام توی توییتر ویورس یوتیوب و اینستاگرام حتی توی وبسایتهایی که هستین سه تا هشتگ ترند کنین! 1_#Jhope laughs for us🇮🇷 2_#우리를 위해 웃는 제이홉🇮🇷 3_#جیهوپ برای ما بخند🇮🇷
صحیحبچه ها لطفا پخشش کنین دوست دارم به دست جیهوپ برسه هاااا😉💜🇮🇷
چشم🙃❤
خب بچه ها هممون از شایعات و واقعیت هایی که جدیدا درباره جیهوپ پخش شده مطلع هستین دیگه؟ بچه ها الان وقتشه که آرمی های ایرانی قدرتشونو نشون بدن! بیاین یه خودی نشون بدیم خب... حالا میخوایم چیکار کنیم؟ اول اینکه باید این پیام رو به همه ی آرمی های ایرانی برسونین! توی هر پیامرسانی که هستین اطلاع رسانی کنین میخوام هماهنگی موج بزنه!
باشه عزیزم🙃💜
هوی عاجو 😐چی صدات کنم
از بس بهت گفتم عاجو پوکیدم
ساری صدام کن عرر😐🤣💕
عاجی یه خبر میدادی 😐اگه به پزوفایلت سر نمیزدم که اصلا متوجه نمیشدم 😐
ببخشید عاجی یهویی ب سرم زد بنویسمش😐💔
دیگ از این کارا نکن
چشم عاجی🥺💕
عالی بود ادامه بده💋😻
راستی اجی میشی؟
زهرا ۱۱
تو مسابقه ی ادیتتم شرکت کردم💜🤩
منم آرمیم ولی نه خیلی😁😁😁
راستی نتیجه ی مسابقه ی ادیتت کی میاد؟ 💕💋
چشم خوشگلم حتمااا🥺❤😻
معلومه ک میشمم
خوشبختمم🥺💕
منم سارینا ۱۳ سالمه:)
اره ادیتت خعلی خوشگل شده بوود🥺❤😻
من هم ارمیم هم اواکادویی🥺💜💚
سه روز دیگه نتیجه رو اعلام میکنم تا بره تو صف بررسی🙃🍓❤
خوشبختم🥺🥺💞💞
عالی بود منتظر پارت بعدی هستم💜💜
مرسی کیوتمم خوشحالم خوشت امدهه🥺💜
چشم حتما میذارم🥺💞