my life with you 2

یهو گوشواره لیدی باگ صدا داد و لیدی باگ تبدیل شد به خودش نگاهش کردیم باهم گفتیم مرینتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت😱 اون لیدی باگه بعد گفتم اره دیگه خودتون دارید می‌بینید بعد اون ابرقو شرور اومد که به مرینت بزنه من پامو کردم پشت پاش و افتاد و میراکلسش هم افتاد و اون تبدیل شد به به خودتون میدونید دیگه

خودتون میدونید دیگه لایلا گفتم چرا این کارو میکنی گفت چون از تو و اون مرینت انتقام بگیرم و اومد و میراکلس مرینت هم برداشت بعد اون ارباب تاریکی اومد جلو تا مرینتو ببره با خودش من که از قبل دستم رو از پشت باز کرده بودم اونو انداختم رو زمین و میراکلسش رو برداشتم چی امکان نداره چرا اخه فلیکس چرا این کارو میکنی گفت خودت چی میگی گفتم می‌دونم که تو پسر خالمی و قلب بزرگی داری یهو مرینت بیدار شد گفتم حالت خوبه صدمه که ندیدی مرینت بی خبر از همه جا گفت الان اینجا چه خبره و من وسط دعوای شما چیکار میکنم

و من وسط دعوای شما چیکار میکنم و چرا همه ی بدن درد میکنه گفتن تو توسط کت بلنس که شرور شده بود و کنترل خودش رو نداشت ضربه خوردی در حدی که از حال رفتی گفت خب الان شما اینجا چیکار میکنید و من چرا بسته ام فلیکس گفت چون لیاقت تو همینه گفت تو ساکت باش بعد با یه ضربه محکم اونو بیهوش کردم و رفتم و طناب های دور مرینت رو باز کردم گفتم الان خوبی گفت ممنون گفتم چرا از من تشکر میکنی (با بغض) گفت چون تو جون منو نجات دادی گفتم من کسی بودم که بخاطرش کتک خوردی ⁦⁦⁦⁦😿 گفت مگه چی شده

گفت مگه چی شده گفتم من من من کت کتتتتتت نوارممممم گفت نباید اینجوری میشد و ما نباید هویت مون رو الان بفهمیم گفتم حالا که فهمیدیم باید چیکار کنیم گفت تیکی واتس ان تیکی تیکی ادرین تیکی کجاست گفتم اهان یادم رفت بهت بگم گفت چی گفتم اینکه میراکلس من و تو دست لایلا هست یعنی همون ابرقو شرور گفت لایلا ابر قو هست میدونستم⁦⁦O_o⁩ (خب اگه می‌دونستی چرا چیزی نگفتی )(چون که چرا)

باید بریم و میراکلس ها مون رو پس بگیریم باشه بزن بریم از زبان راوی مرینت و ادرین رفتن که با لایلا بجنگند و یهو ریناروژ اومد و به ما کمک کرد و تونستیم لایلا رو به زمین بزنیم میراکلسم رو برداشتم و تبدیل شدم به لیدی باگ و با میراکلس لیدی باگ همه چیز رو درست کردم ولی هویت ها ......

پایان ببخشید اگه کم بود لایک و نظر فراموش نشه