♡زندگی غیر منتظره1 (jimin)🖤

های گایز امیدوارم حالتون خوب باشه ✨ این اولین داستان من تو تستچی عه امیدوارم خوشتون بیاد ☘️ راستی لایک و کامنت در صورتی که خوشتون اومد یادتون نره کایوتی هام ☃️ فالو :فالو 🌙

نام شما کیم لورا هست 22سالتونه و اهل سئول کشور کره جنوبی هستین .شما در حیطه میکاپری آموزش می‌بینید و خیلی خوشگل و با استعداد هستید ✨ پدر و مادرتون توی سانحه تصادف مردن 🖤 و فقط از دار دنیا یه خواهر به اسم کیم لیا دارید که فعل حال در آلمان مشغول تحصیله 🌙 و شما خیلی تنها هستید 🌌 ولی همیشه امید دارید 🌄 عکس اسلاید شمایید 💜 نگا نکنن تو عکس ناراحته صورتشو ببینید افری😂😂😂👌

از زبان شما = صبح با صدای رو مخ آلارم گوشیم از خواب نازم پاشدم و به گوشیم نگا کردم ساعت 6:45بود و من باید ساعت 7:30آموزشگاه می بودم . با بی حوصلگی و موهای ژولیده به طرف WCرفتم و دست و صورتمو شستم و رفتم تو آشپز خونه و یه صبحونه مختصری خوردم (شما معمولا صبح ها زیاد صبحونه نمیخورید ،منم 👌👌😂😂😂😂) بعد پاشدم و به طرف اتاقم رفتم و موهامو شونه کردم و باز گذاشتم و یه لباس خوشگل و ساده طور پوشیدم . ( عکس اسلاید لباستونه ✨)

رفتم جلو آینه قد اتاقم و خودمو یه دور رسد کردم . :وای قربون خودم برم که اینقد خوش استایلم (اینم بگم که لورا اصلا خود شیفته نیست ولی گاهی برای اعتماد به نفس بیشتر قربون صدقه خودش می‌ره 😂😐😑) بعد رفتم جلو میز آرایشم نشستم .چون یه میکاپر تحت اموزشم خیلی لوازم آرایشی داشتم ولی همیشه آرایش ملیح و کمی میکنم چون زیاد نیاز نداشتم (شعت) بعد از اتاق اومدم بیرون و رفتم سمت در خونه در و باز کردم که یهو .........

فهمیدم سوایچو جا گذاشتم (😑😂 میدونم منتظر یه اتفاق بودید شرمنده زدم به برجکتون 😑😔🤝) پریدم تو و سو ایچ ماشینمو از روی میز برداشتم . رفتم سوار ماشین شدم و به طرف آموزشگاه راه افتادم 🚗

آه لعنت به این شانس ترافیک و فقط کم داشتم خانم لی کلمو می‌کنه اگه دیر کنم آه بلندی کشیدم و به ساعتم نگاه کردم ساعت 7:15بود و باید تا ربع ساعت دیگه آموزشگاه می بودم شعت (نکته: خانم لی یانگ مربی آموزشگاه شماست و روی وقت،دقت،تمرین خیلی حساسه ) اگه دیر برسم خانم لی حتما میکشتم ولی اگه سخت گیره واقعا عالی آموزش میده چاره ای نیست باید تحمل کنم . ✨🖤

خب پارت اول تموم شد لاولی 🌙 امیدوارم خوشت اومده باشه ✨ لایک ♥️کامنت 💌و فالو 🐾 یادت نره نانازی 👑 فعلا بای 🖐️