عشقی غیر منتظره پارت ۳

حرفی ندارم عشقام بریم برای پارت ۳.... فالو=فالو

(علامت ها:سوآه@،جونگ کوک*،جیهون$،یونگی&)&چرا؟ $چون سوآه از مرد ها متنفره و به هیچ وجه به مردا اعتماد نمیکنه &چرا؟ $چون دوست پ.س.ر.قبلی سوآه بهش خیانت کرده و ولش کرده برای همین دیگه به مردا اعتماد نمیکنه &آها چه بد اما جونگ کوک فرق میکنه اون چنین آدمی نیست و تا حالا کسی رو دوست نداشته اما از وقتی که سوآه رو دیده بهش علاقه مند شده و نمیخواد آسیب ببینه$معلومه که برادرت فرق میکنه امااون اینو نمیدونه، باشه الان شمارش را برات میفرستم فقط نگو من بهت دادم &باشه ممنون. *خب هیونگ چی شد؟ شمارش راگرفتی؟ &آره اما فک نکنم بتونی موفق بشی *چرا؟ (ماجرا رو براش تعریف کرد)*واقعا اما چرا اگه اون پسره ای که ولش کرد را ببینم زندش نمیزارم ..

&فقط حواست باشه ماجرا را لو ندی وگرنه میفهمه دوستش شماره رو بهت داده و قضیه زندگیش هم بهت گفته فهمیدی؟ *باشه بهش نمیگم. پیام جونگ کوک به سوآه:سلام خانم سوآه من جونگ کوک هستم کارمند شرکت پدرتون تو مهمونی همدیگه رو دیدیم یادتونه، اگه میشه امروز همدیگه را ملاقات کنیم میخوام حرفی بهتون بزنم. بریم پیش سوآه:+ وای خدای من چیکار کنم از فردا باید برم شرکت چیکارکنم (صدای پیام گوشی اومد) کی پیام داده @چــی؟ جونگ کوک میخواد من رو ببینه +بهش چه جوابی باید بهش بگم؟ بگم باشه یا نه وای خدا چیکار کنم ، آها بهتره به جیهون بگم راستی چجوری شمارم را پیدا کرده بود؟ فعلا بیخیال بهتره برم به جیهون زنگ بزنم..

مکالمه سوآه و جیهون:$الو سوآه @جیهون جونگ کوک همون پسره که تو مهمونی بود بهم پیام داد که امروز همدیگه را ببینیم چی بهش بگم؟ $برادر یونگی؟ @آره $خب برو ببینش دیگه @ اما بابام گفت که از فردا باید برم شرکت کار کنم میترسم اگه جوابش را ندم با بگم نمیام تو شرکت سخته که بتونم ببینمش $تو حالا برو نمیخواد بهش بگی نمیای کنی اصلا برای چی نمیری؟شاید آدم خوبی باشه باهم دوست بشید @اگه نباشه $بهش یه فرصت بده تا خودش رو نشون بده بعد تصمیم بگیر @باشه پس الان بهش پیام میدم ممنون از راهنماییت$خواهش میکنم قابلی نداشت(پایان مکالمه)

+خب بهتره جوابش را بدم @باشه کجا همدیگه را ببینیم؟ از زبان جونگ کوک -چرا جواب نمیده؟ نکنه به باباش گفته؟ نکنه قبول نکنه؟ وای خدا دارم ازاسترس میمیرم پس چرا جواب نمیده. جواب داد(پیامش را خوند) ایول قبول کرد. -بهتره برای اولین بار تو کافی شاپ همدیگه را ببینیم یا پارک؟ کافی شاپ اره کافی شاپ بهتره.جواب پیام به سوآه *کافی شاپ .... (اسم کافی شاپ رو خودتون تصور کنید) بهتره اماده بشم اما چی بپوشم؟ وای خدا چه گیری کردم بهتره از یونگی بپرسم *الو هیونگ &چیه چیکار داری *میخوام برم کافی شاپ که سوآه را ببینم چی بپوشم بهتره &یه چیزی بپوش دیگه همونی که اون دفعه برای اون مراسم پوشیدی(خودتون دیگه تصور کنید چی رو میگه) *باشه اونو می پوشم ممنون هیونگ.

بریم پیش سوآه: وای نه همون کافی شاپی را گفت که با دوست پ،س،ر قبلیم ق،ر،ا،ر میذاشتم. بیخیال بهتره آماده بشم رفتم دم در کمدم +کدوم لباس را بپوشم؟ اها این خوبه عالیه لباسم را پوشیدم و به سمت همون کافی شاپی که گفت حرکت کردم رو یکی از صندلی ها نشستم اما هنوز جونگ کوک نرسیده بود. از زبان جونگ کوک: داشتم حرکت میکردم که یک دفعه سوبین جلوم سبز شد (درباره سوبین تو قسمت معرفی داستان توضیح دادم)#سلام جونگ کوک *سلام تو اینجا چیکار میکنی؟ #به نظرت اومدم چیکار کنم اومدم خاله عزیزم را ببینم دیگه *اها اره باشه بفرما تو #ممنون اما داری کجا میری؟ * دارم میرم یکی از دوستام رو ببینم #حالا نمیشه کنسلش کنی و بمونی.

*نه نمیشه دوستم منتظره #اما چرا بمون دیگه *میگم نمیشه دیگه (با داد گفت) #باشه بابا ترسیدم برو *ببخشید سرت داد زدم چون عجله دارم باید برم #باش _چقدر سوبین لجباز خوبه حالا بهتر شده،وای خیلی وقته سوآه منتظره بهتره سریع تر برم .(رسید تو کافه سوآه رو دید که روی یکی از میزا نشسته و منتظره)*وای ببخشید منتظرت گذاشت خیلی منتظر موندی نه واقعا ببخشید @نه اشکال نداره بفرما بشین +نیم ساعت من اینجا منتظرم اون وقت فقط عذر خواهی ساده میکنه(دیگه چیکار کنه بد بخت) @خب بفرمایید واسه چی میخواستید منو ببینید؟ *خب میخواستم یه چیزی رو بهتون بگم @بفرمایید بگید *خب خب راستش @بگید دیگه *خب راستش من به شما علاقه دارم.